قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱
دهری که از او کام روا نیست چه حاصل
یاری که در او مهر و وفا نیست چه حاصل
اینجا است که هر دلشده بیمار هوایی است
درد است فراوان و دوا نیست چه حاصل
گیرم که به ظلمات رسیدی چو سکندر
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲
عالم همه باطل غم عالم همه باطل
در جای چنین کوشش آدم همه باطل
این دیر همان کهنه بنایی است که در وی
شد تاج کی و سلطنت جم همه باطل
این عرصه همان دخمهزمین است که گرداند
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳
برنمیآید به کار کس ثبات بیمحل
مرگ به زندانیان را از حیات بیمحل
طبع اگر آزادهدل را نیست صرف لعل یار
کم ز صندل نیست در لذت نبات بیمحل
زود پیدا گشت خط و کشت ما را ز اضطراب
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴
نمیرفتم برون از جاده گر هشیار میبودم
به منزل میرسیدم گر شبی بیدار میبودم
درشتی پیکرم را زیر دست کوهکن دارد
نمیخوردم بر اعضا تیشه گر هموار میبودم
ز گردون شکوه بیجا چه گویم ز آنچه خود کردم
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵
ز حرف مدعی از الفت دلدار میترسم
چمن پروردهام از دوری گلزار میترسم
ندارم قوّت دیدار ابروی کمانش را
ز تیر غمزه آن ترک بیزنهار میترسم
میان ما و بلبل در چمن فرقی که هست این است
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶
ای شمع دلافروز به قربان تو گردم
ای آتش جانسوز به قربان تو گردم
از بسکه تو روز از شب و شب بهتری از روز
خواهم که شب و روز به قربان تو گردم
دیشب ز نگاهی مژهات زخم زد و دوخت
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷
بیا که بی تو دمی نیست که اضطراب ندارم
ز دوری تو دگر نیمروزه تاب ندارم
دگر به مملکت تن ز سیل اشک دمادم
عمارتی که تواند شدن خراب ندارم
در این محیط که هجران بود کشاکش موجش
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸
تا بار عشق بر دل پرغم گذاشتیم
چندین هزار غم به سر هم گذاشتیم
روزی که غمزه تو ز کین برکشید تیغ
ما دست رد به سینه مرهم گذاشتیم
دادیم سر به حکم تو از بهر قتل خویش
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹
ما اسیران همه مرغان خوشالحان همیم
همزبان نفس و همدم بستان همیم
جمع گردیده به یکجا همه چون رشته شمع
همه دلسوز هم و سر به گریبان همیم
همه خاک ته میخانه یک میکدهایم
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰
شد گرم تمنای تو سودای نگاهم
رو داد تماشای تو ای وای نگاهم
نشکفته هنوزم مژه چون غنچه در این باغ
کز باد فنا ریخته گلهای نگاهم
بنیاد دل غمزده را داده به طوفان
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱
من آن نخلم که چون در موسم حاصل ثمر ریزم
ز هر جانب به مژگان بر زمین آب گهر ریزم
به طوفان میدهم در یک نفس بنیاد عالم را
ز عشقت وای اگر سیلاب اشگ از چشم تر ریزم
رسید آن تیر مژگان آنقدر ای ضعف مهلت ده
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲
به عشق تو گر سر نبازم چه سازم
به داغ غمت گر نسازم چه سازم
دل و دین و هستی شده سد راهم
گر این هر سه یکسر نبازم چه سازم
برآورده تیغی که خونم بریزد
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳
تا خون خویش در ره جانانه ریختیم
آبی به پای آن بت فرزانه ریختیم
کردیم ظرف دیده لبالب ز خون دل
این باده را ز ظرف به پیمانه ریختیم
دادیم جای مهر تو را در زمین دل
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴
میان خوبرویان تا نمودند انتخاب از هم
جدا کردند رخسار تو را با آفتاب از هم
ز بس کاهید ما را درد او زین هجر، از آهی
فرو ریزد بنای هستی ما چون حباب از هم
مگر اندر بغل دارند جزو بیوفایی را
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵
در عشق عاقبت به بلا مبتلا شدیم
تا پایبند آن سر زلف دوتا شدیم
تا آمدیم بر سر سودای دوستی
دادیم نقد دل به تو و مبتلا شدیم
بیگانگی ز مردم عالم ضرر نداشت
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶
چگونه پیش تو آیم فسانهای که ندارم
چطور دور تو گردم بهانهای که ندارم
همیشه خاطر من جمع از فشار حوادث
چرا ز سیل گریزم ز خانهای که ندارم
هنوز بیضه من بود خون که سوخته شد پر
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷
زآتش عشق تو در هرجا که مأوا میکنم
همچو بوی عود خود را زود رسوا میکنم
کمفضایی بین که مثل غنچه در گلزار دهر
همچو گل میپاشم از هم گر دلی وا میکنم
بیکسم چندانکه جسم خویش میکاهم چو نی
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸
ای خوش آن روز که از خواب گران برخیزم
به تمنای تو ای سرو روان برخیزم
ای خوش آن دم که به تعظیم خدنگت از خاک
سر قدم ساخته از جا چو نشان برخیزم
پای برخاستنم نیست ز کوی تو مگر
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹
عاشقم عاشقم به یار قسم
به وصال تو ای نگار قسم
دیدهام شد سپید در طلبت
به سر راه انتظار قسم
گر شوم کشته ترک او نکنم
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰
در هر دو جهان عاقل و فرزانه نباشم
گر آنکه گرفتار تو جانانه نباشم
دل را ز فغان میکنم از درد تو خالی
فریاد از آن روز که دیوانه نباشم
بر گرد سرت گردم و جانباز بسوزم
[...]
![قصاب کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ghassab.gif)