گنجور

 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۸۳
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

میروم سویِ خرابات که پیرم آنجاست

جای دیگر چه کنم عذر پذیرم آنجاست

گر به شکلم تو جدا بینی و دور از برِ دوست

جان که از وی نفسی نیست گریزم آنجاست

نیست جایی دگر آن کس که ستم کرد و برفت

[...]

۷ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

ای بهشتی به بهشت آی که رضوان اینجاست

تو ز جایِ دگرش میطلبی و آن اینجاست

هرگز افسرده نبردهست از این مطبخ بوی

جایِ دیگر طلبد غافل و بریان اینجاست

دردِ دیرینهء دل جایِ دگر نتوان برد

[...]

۱۰ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

از دلم هیچ خبر نیست ندانم که کجاست

هر کجا هست چه آید ز چنان دل که مراست

در خمِ زلفِ بتی مانده باشد محبوس

هم مگر بادِ صبا زو خبری آرد راست

اعتمادی نبود بر دلِ هر جاییِ من

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

هان کجایی که ز هجرانت قیامت برخاست

فتنه بنشان که دگر باره ملامت برخاست

بی تو برخاست قیامت ز وجودم آری

هر کجا عشقِ تو بنشست قیامت برخاست

منم آن عاشقِ بیچاره مسکین که مرا

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

بس فتنه کز آن نگار برخاست

آشوب ز هر دیار برخاست

هر جا که دلیست صیدِ او شد

تا در طلبِ شکار برخاست

هرجا که چو گل به حسن بنشست

[...]

۱۵ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

همین که از برم آن سروِ سیم بر برخاست

هزار نالهء دلسوزم از جگر برخاست

درآمد از درم اقبال چون بَرم بنشست

برآمد از سرم آتش چو از نظر برخاست

نه آتشیست که ساکن شود به آبِ سرم

[...]

۱۲ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷

 

قیامت آن زمان از خلق برخاست

که شد حکمِ زمین با آسمان راست

بیا معلوم کن طیّ السّماوات

ببین تا دابهالارض از کجا خاست

اگر برخیزی از خوابِ جهالت

[...]

۱۱ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

آوازه آن جمال برخاست

ما را طمعِ محال برخاست

از حسنِ جمال او خبر شد

جانم ز پیِ وصال برخاست

در دیده خیالِ وصل بنشست

[...]

۱۲ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹

 

باد از طرفِ شمال برخاست

معشوقه مشک خال برخاست

آشفته سهیلِ نیم خوابش

ناگه ز خمِ هلال برخاست

باز آرزویِ صبوح کردش

[...]

۱۳ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

دل ببردی و قیامت ز وجودم برخاست

دل بری دل ندهی باز چنین ناید راست

عقل و هوش و دل و دین بردی و جان در خطرست

هیچ ناداده به من جمله ز من نتوان خاست

عشق تو خانه بسیار کسان کرد خراب

[...]

۱۵ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

یار باریک میان تا ز کنارم برخاست

رستخیز از دل بی صبر و قرارم برخاست

چند گریم که ز طوفان دو چشمم هر دم

موج خوناب دل از بحر کنارم برخاست

واعظی بر سر منبر ز قیامت می گفت

[...]

۱۱ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

سرو کشمر که سمر گشت ز بستان برخاست

سرو سیمین بر ما از چمن جان برخاست

این چه روی است که از گوشه برقع بنمود

که قیامت ز نهاد من حیران برخاست

خط سبزش نگرید آمده در گرد لبش

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

به عهد حسن تو بس فتنه کز جهان برخاست

مرا هوای تو ای ماه مهربان برخاست

مگر میان تو گفتم درآورم به کنار

نشد کنار و بسی فتنه از میان برخاست

خلیل وار توانم نشست بر آتش

[...]

۱۲ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

همین که از برم آن سرو سیم تن برخاست

سحاب دیده خون ریز موج زن برخاست

چنان ز قلزم چشمم روانه شد طوفان

که موج تا به میان از کنار من برخاست

به هر مقام که شد از خروج خلق نفور

[...]

۱۱ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵

 

همین که از برم آن سرو نازنین برخاست

ز اندرون دلم آه آتشین برخاست

ز هر کجا که به جای دگر به طالع سعد

نزول کرد قیامت از آن زمین برخاست

نمود از طرف برقع آفتاب جمال

[...]

۱۰ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶

 

این سرو خرامان ز گلستان که برخاست

وین ترک پری‌وش ز شبستان که برخاست

این فتنه کزو خیره بماندند زن و مرد

در عهد که بوده‌ست و به دوران که برخاست

تا این بت کافر بچه با آن دل سنگین

[...]

۱۰ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

چون جمله تویی بهانه برخاست

شکل دویی از میانه برخاست

پس من ز میان برون شوم به

کاین فتنه هم از دوگانه برخاست

عشق آمد و در میانه بنشست

[...]

۱۲ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

هرگزت روزی هوای ما نخاست

آخر این نامهربانی تا کجاست

ما به تو مشتاق و تو از ما ملول

عاشق تنها به حسرت مبتلاست

دل به دل گویند ره دارد بلی

[...]

۱۱ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

ندانسته بودی تو ای دوست راست

که راه خدا پر نهنگ بلاست

نیرزد دو عالم به یک کاسه دوغ

ز فرط سخایی که در طبع ماست

دل و دین و جان و تن و مال و جاه

[...]

۱۰ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

قاعدهٔ روزگار پرورش ناسزاست

ورنه گداپیشه را دست تسلط چراست

عقل تبّرا کند از دل دنیاپرست

دل نبود گر نرفت بر روش عقل راست

دنیی و دین پیش ما هست مثال دو رعد

[...]

۱۵ بیت
حکیم نزاری
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۸۳
 
تعداد کل نتایج: ۱۶۴۲