گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت

 

اگر چه آب و خاک و باد و آتش

کنند آمد شدی با یکدگر خوش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان

 

به شرط آن که گر بو‌یی دهد خوش

نهد بر نام من نعلی بر آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین

 

شدند آن روضه حوران دل‌کَش

به صحرایی چو مینو خرم و خوش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

شه از دیدار آن بلور دل‌کش

شده خورشید یعنی دل پر آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - رسیدن شیرین به مشگوی خسرو در مداین

 

بیاورد آتشی چون صبح دل‌کش

وز آن آتش به دل‌ها در زد آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور

 

زمستان گشته چون ریحان ازو خوش

که ریحان زمستان آمد آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور

 

نبیدِ خوش‌گوار و عشرت خوَش

نهاده منقل زرین پر آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - آگاهی خسرو از مرگ پدر

 

چو خر تا زنده باشی بار می‌کش

که باشد گوشت خر در زندگی خوش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را

 

در اندیشید از‌ آن دو یار دل‌کش

که چون سازد به هم خاشاک و آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

زلال آب چندانی بود خوش

کز او بِتْوان نشانْد آشوبِ آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

مزن آتش در این جان ستم‌کَش

رها کن خانه‌ای از بهر آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد

 

ز دعوی‌گاه خسرو با دلی خوش

روان شد کوه‌کن چون کوه آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیت‌نامهٔ خسرو به شیرین به افسوس

 

چو دانم سخت رنجیدی ز مرگش

که مُرد و هم نمی‌گویی به تَرکش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیت‌نامهٔ خسرو به شیرین به افسوس

 

تو آتش طبعی او عود بلا‌کش

بسوزد عود چون بفروزد آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

چو شمع از دوری شیرین در آتش

که باشد عیش موم از انگبین خوش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

چو شمع از بهر آن سوزم بر آتش

که باشد شمع وقت سوختن خَوش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

صد و پنجاه مجمر‌دار دل‌کش

فکنده بوی‌های خوش در آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را

 

گلی دیدم ز دورت سرخ و دلکش

چو نزدیک آمدی خود بودی آتش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

پس آن‌گه تند شد چون کوه آتش

به خسرو گفت: کی سالار سرکش‌!

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴