نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز
خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
دلی ده کاو یقینت را بشاید
زبانی کافرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطرم راه
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
به نام آنکه هستی نام ازو یافت
فلک جنبش زمین آرام ازو یافت
خدایی کآفرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجودش
تعالی الله یکی بی مثل و مانند
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت
خبر داری که سیاحان افلاک
چرا گردند گِرد مرکزِ خاک
در این محرابگه معبودشان کیست
وزین آمد شدن مقصودشان چیست
چه میخواهند ازین محمل کشیدن
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
خدایا چون گِلِ ما را سرشتی
وثیقتنامهای بر ما نوشتی
به ما بر خدمتِ خود عرض کردی
جزای آن به خود بر فرض کردی
چو ما با ضعف خود دربند آنیم
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
چراغافروز چشم اهلِ بینِش
طراز کارگاه آفرینش
سر و سرهنگْ میدان وفا را
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب
چو طالع موکب دولت روان کرد
سعادت روی در روی جهان کرد
خلیفتوار نور صبحگاهی
جهان بستد سپیدی از سیاهی
فلک را چتر بُد، سلطان ببایست
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان
چون سلطان جوان شاه جوانبخت
که برخوردار باد از تاج و از تخت
سریر افروز اقلیم معانی
ولایتگیر ملک زندگانی
پناه ملک شاهنشاه طغرل
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمسالدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز
به فرخ فالی و فیروزمندی
سخن را دادم از دولت بلندی
طراز آفرین بستم قلم را
زدم بر نام شاهنشه رقم را
سر و سر خیل شاهان شاه آفاق
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمینبوس
زهی دارنده اورنگ شاهی
حوالتگاه تایید الهی
پناه سلطنت، پشت خلافت
ز تیغت تا عدم، مویی مسافت
فریدون دوم، جمشید ثانی
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان
سبک باش ای نسیم صبح گاهی
تفضل کن بدان فرصت که خواهی
زمین را بوسه ده در بزم شاهی
که دارد بر ثریا بارگاهی
جهانبخش آفتاب هفت کشور
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب
مرا چون هاتف دل دید دمساز
بر آورد از رواق همّت آواز
که بشتاب ای نظامی زود، دیرست
فلک بدعهد و عالم زودسیر است
بهاری نو برآر از چشمهٔ نوش
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق
مرا کهز عشق به ناید شعاری
مبادا تا زیم جز عشق کاری
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بیخاکِ عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
در آن مدت که من در بسته بودم
سخن با آسمان پیوسته بودم
گهی برج کواکب میبریدم
گهی ستر ملایک میدریدم
یگانه دوستی بودم خدایی
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین
چنین گفت آن سخنگوی کهنزاد
که بودش داستانهای کهن یاد
که چون شد ماه کسری در سیاهی
به هرمز داد تخت پادشاهی
جهانافروز هرمز داد میکرد
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز
قضا را از قضا یک روز شادان
به صحرا رفت خسرو بامدادان
تماشا کرد و صید افکند بسیار
دِهی خرم ز دور آمد پدیدار
به گرداگرد آن دِه سبزهٔ نو
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر
چو خسرو دید کآن خواری بر او رفت
به کار خویشتن لَختی فرو رفت
درستش شد که هرچ او کرد بد کرد
پدر پاداش او بر جای خود کرد
به سر بر زد ز دست خویشتن دست
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۷ - به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را
چو آمد زلف شب در عطر سایی
به تاریکی فرو شد روشنایی
برون آمد ز پردهْ سِحرسازی
ششاندازی به جای شیشهبازی
به طاعتخانه شد خسرو کمر بست
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
ندیمی خاص بودش نام شاپور
جهان گشته ز مغرب تا لهاوُر
ز نقاشی به مانی مژده داده
به رسامی در اقلیدس گشاده
قلمزنْ چابکی صورتگری چُست
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین
زمین بوسید شاپور سخندان
که دایم باد خسرو شاد و خندان
به چشم نیک بینادش نکوخواه
مبادا چشم بد را سوی او راه
چو بر شاه آفرین کرد آن هنرمند
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول
چو مشگینجعدِ شب را شانه کردند
چراغ روز را پروانه کردند
به زیر تختهنرد آبنوسی
نهان شد کعبتین سندروسی
بر آمد مشتری منشور بر دست
[...]