گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

بزرگی که اختر گه مهر و خشم

به فرمان او دارد از چرخ چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳ - تزویج دختر شاه زابل با جمشید

 

چو دیدش، گره زد بر ابرو ز خشم

بدو گفت کای بدرگِ شوخ چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

چو از خواب روز اندرآمد به خشم

رخش شست چشمه به زر آب چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۱ - رزم پهلوان گرشاسب با اژدها و کشتن اژدها

 

چو بفراخت سر دیگری زد به خشم

ز خون چشمه بگشادش از هر دو چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۷ - جنگ گرشاسب با ببر ژیان

 

سوم ببر تیز اندر آمد به خشم

ز بس خشم چون لاله بگشاد چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

سیه دیده گیتی بهو پیش چشم

بر آشفت با پیلبانان به خشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را

 

برآشفت گرشاسب از کین و خشم

بزد بر بهو بانگ و بر تافت چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن

 

بهین رادی آن دان که بی درد و خشم

ببخشی نداری به پاداش چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۰ - جنگ گرشاسب با اژدها و شگفتی ماهی وال

 

همان نیز مارست کز زهر و خشم

بمیرد هر آنکس برافکند چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

خبر یافت آمد دژم کرده چشم

بر آن چاکران بانگ برزد به خشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

یل پهلوان چون شنید این ز خشم

گره زد بر ابروی و برتافت چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

چو گیرد تگ باد و ابر ابرشم

سزد گر شود ماه ترکش کشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

که گر بینمش چهر و افتد خوشم

کمان را به انگشت کوچک کشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه

 

همان زاغ گون هندوی هفت چشم

برآورد فریاد بی درد و خشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۳ - رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها

 

جهان پیش چشمش به هنگام خشم

کم از سایه پشه بودی به چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۴ - رزم گرشاسب با منهراس

 

به ناگه بدان دیوش افتاد چشم

ورا دید در ژرف غاری به خشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۴ - رزم گرشاسب با منهراس

 

گشاد از خم چرخ تیری به خشم

زدش بر قفا برد بیرون ز چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۸ - نامه گرشاسب به شاه قیروان

 

برافروخت افریقی از کین و خشم

بپرداخت دل بر فرسته ز چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۸ - نامه گرشاسب به فغفور چین

 

دگر باره فغفور شد تیز خشم

برافراخت تاج و برافروخت چشم

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۲ - رفتن نریمان به شهر فغنشور

 

نهاده بر آهو سیه گوش چشم

جهان چون درخش از کمینگه به خشم

اسدی توسی
 
 
۱
۲