گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

هرآنکس که پیرامنش بُد براند

خود و دایه جادو و شاه ماند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی

 

مر آن ویژگان را همانجا بماند

به یزدان پناهید و باره براند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۱ - پیغام بهو به نزدیک گرشاسب

 

به هر باد خرمن نشاید فشاند

نه کشتی توان نیز بر خشک راند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب

 

جهان پهلوان جای پردخته ماند

سیه نامه بسپرد و بُد تا بخواند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

چو ترّی ز گرمیش لختی براند

گران گشت و در زیر آتش بماند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۰ - آمدن گرشاسب به جزیره هرنج

 

به هر بزم چندان گهر برفرشاند

که مهراج و گرشاسب خیره بماند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را

 

درو کام دل کس به از من نراند

نماند به کس بر چو بر من نماند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۱ - درختی که هفت گونه بارش بود

 

هم از کار آن داس بر خیره ماند

بر آن بت بنفرید و ز آن جا براند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران

 

ز خویشان کهبد برادرش ماند

ز درد جگر خاک بر سر فشاند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

دگر هر که در ره ز رفتن بماند

به هر اسپ دزدی یکی بر نشاند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او

 

زدش گرز و خونش از گلو برفشاند

ز سر مغزش و چشم بیرون جهاند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۹ - نشستن گرشاسب بر تخت کابل

 

مرو را به کابل به شاهی نشاند

به زوال شد و یک مه آنجا بماند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه

 

ز خویشان یکی را به جایش نشاند

سپه زی بیابان کرمان براند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه

 

دگر نزد عم زاده آنجا بماند

ببرد آنچه بایست و کشتی براند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب

 

فرستاده را چون برینسان براند

همان گه سپه رزم را برنشاند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۸ - نامه گرشاسب به شاه قیروان

 

به خواری و دشنام و زخمش براند

دو سالار بودش ز لشکر بخواند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتی‌ها

 

دو روز از شگفتی همان جا بماند

چو لختی برآسود لشکر براند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۵ - رسیدن گرشاسب به میل سنگ

 

دل پهلوان خیره شد کآن بخواند

بسی در ز دو جزع روشن براند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۹ - پادشاهی فریدون و نامه فرستادن گرشاسب

 

سپهدار کشور چو نامه بخواند

بر آن نامه زر و گهر برفشاند

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۹ - جنگ نریمان با پسر فغفور چین

 

چو از شهر جز خاک چیزی نماند

نریمان دگر روز لشکر براند

اسدی توسی
 
 
۱
۲