گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳

 

بزد پرّ سیمرغ و بر شد به ابر

همی حلقه زد بر سر مرد گبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۵

 

که خاک پی او ببوسد هژبر

نیارد گذشتن به سر برش ابر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۷

 

دو رانش چو ران هیونان ستبر

دل شیر نر دارد و زور ببر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۳

 

بدان زور هرگز نباشد هژبر

دو پایش به خاک اندر و سر به ابر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

بپوشید چون خشک شد خود و ببر

گیاکرد بستر بسان هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

چنین گفت رستم که نام من ابر

اگر ابر باشد به زور هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶

 

چو بشنید شد چون یکی پاره ابر

به سر برش پولاد و بر تنش گبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴

 

نشانِ کمندِ تو دارد هُژَبر

ز بیم سَنان تو خون بارد ابر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

سروش آوریدش همانا خبر

که چونان نگاریدش آن بوم و بر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴

 

ز میدان یکی بانگ برشد به ابر

تو گفتی زمین شد به کام هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸

 

خروشی برآورد بر سان ابر

که تاریک شد مغز و چشم هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۲

 

تو گفتی برآمد یکی تیره ابر

هوا شد به کردار کام هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۸

 

ز آواز اسپان و زخم تبر

همی کوه خارا برآورد پر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۶

 

اگر پیل بیند برآرد به ابر

ز دریا نهنگ و به خشکی هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۸

 

بفرمود تا جوشن و خود و گبر

ببردند با تیغ پیش هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان

 

ندانم که عاشق گل آمد گر ابر

چو از ابر بینم خروش هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان

 

چو آواز رستم شب تیره ابر

بدرد دل و گوش غران هژبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱

 

کمان آر و برگستوان آر و ببر

کمند آر و گرز گران آر و گبر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲

 

چو شد روز رستم بپوشید گبر

نگهبان تن کرد بر گبر ببر

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۸

 

یکی کوس بودش ز چرم هژبر

که آواز او برگذشتی ز ابر

فردوسی
 
 
۱
۲
۳