فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
هزاران آفتاب اندر کنارش
هزاران اژدها اندر حصارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
شده «کیوان» زِ هَفْتُمچَرخ یارَش؛
به کامِ نیکخواهان کرده کارَش.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر
چو ابرِ تیره زلفِ تابدارش؛
به اَبْرَ انْدر چو زُهره گوشوارش.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۰ - آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را
هم از باغ وفا رفته بهارش
هم از کاخ صفا رفته نگارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
شکفته شد به رخ بر، لاله زارش
به بار آمد ز بر، سیمین دو نارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
گهی قرعه زدی بر نام یارش
که با او چون بود فرجام کارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان
نگه کن دشت مرو و مرغزارش
همیدون بوستان و رودبارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس
شب تاریک بودی غمگسارش
ز مشکین موی رامین یادگارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
همی گردم میان لالهزارش
همی بینم شکفته نو بهارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین
زنان بر روی دست پر نگارش
بنفشه کرد تازه گل انارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۹ - بزم ساختن موبد در باغ و سرود گفتن رامشگر گوسان
چرنده گاو کیلی بر کنارش
گهی آبش خورد گه نوبهارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۹ - بزم ساختن موبد در باغ و سرود گفتن رامشگر گوسان
چو گیلی گاو رامین بر کنارش
گهی آبش خورد گه نوبهارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
چو باغی از مه و پروین بهارش
بهاری از گل و سوسن نگارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
تو گفتی بود دیرین دوستدارش
فراز آمد گرفت اندر کنارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل
گلی عنبر فروشان بر کنارش
گلی شکر فروشان بر گذارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل
چو ابری دید زلف مشکبارش
به ابر اندر ستاره گوشوارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین
وفا کشت و جفا آورد بارش
بدی کرد ارچه نیکی کرد یارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۴ - نامهٔ چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل
وفا باشد خجسته برگ و بارش
گل صد برگ باشد خشک خارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین
تو بر خوردی ز گنج شاهوارش
چنان کز ساز و رخت بی شمارش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۸ - رسیدن رامین به مرو نزد ویس
به خاصه چون بود در مرو یارش
چگونه خوش گذارد روزگارش