گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

شده «کیوان» زِ هَفْتُم‌چَرخ یارَش؛

به کامِ نیکخواهان کرده کارَش.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

چو ابرِ تیره زلفِ تابدارش؛

به اَبْرَ انْدر چو زُهره گوشوارش.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۰ - آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را

 

هم از باغ وفا رفته بهارش

هم از کاخ صفا رفته نگارش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس

 

شکفته شد به رخ بر، لاله زارش

به بار آمد ز بر، سیمین دو نارش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

گهی قرعه زدی بر نام یارش

که با او چون بود فرجام کارش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس

 

شب تاریک بودی غمگسارش

ز مشکین موی رامین یادگارش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین

 

زنان بر روی دست پر نگارش

بنفشه کرد تازه گل انارش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

گلی عنبر فروشان بر کنارش

گلی شکر فروشان بر گذارش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

چو ابری دید زلف مشکبارش

به ابر اندر ستاره گوشوار‌ش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین

 

وفا کشت و جفا آورد بارش

بدی کرد ارچه نیکی کرد یارش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۸ - رسیدن رامین به مرو نزد ویس

 

به خاصه چون بود در مرو یارش

چگونه خوش گذارد روزگارش

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲