گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۱ - حکایت

 

رهم شیب و فرازو، دید پر گرد

فرس هم کور، جولان چون توان کرد؟

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۸ - حکایت جوان مردان تشنه

 

بر دگران برد چو آن آب سرد

آن همه را نیز نماند آب خورد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۹ - حکایت جوان مردی شیر خدا

 

تا به چنان کش مکش از دستبرد

شد ز دو سو آلت پیکار خرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۱۰ - حکایت شیر فروش متقلب

 

آنکه جهان سوختهٔ شیر کرد

سوخته شد ناگه از آن شیر سرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در فضیلت عشق

 

تو کز بانگ سگی از دین شوی فرد

نداری شرم از این ایمان بی درد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۹ - اظهار عشق کردن خسرو به شیرین

 

چو صبح از پرده راه عاشقان کرد

برون زد شعلهٔ گرم و دم سرد

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان

 

تو خسرو را نصیحت کن در این درد

که خواهد ماندن از تاج و نگین فرد

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode