خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱ - فی مدح الشیخ گرز الدین ابوالعباس رومی دامت دولته
بنده دارد بارگی بس نامدار و معتبر
در بزرگی داستان و در سرافرازی سمر
سیم بخشی تنک چشم و سخت جانی سنگدل
باد پائی گرم خیز و قلعه گیری تا جور
قائم اللیلی که شب تا صبح باشد در قیام
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۲ - فی مذمة الفرس العضدیه
افتخار جهان مظفر دین
معدن جود و منبع دانش
حسن بن العضد که از احسان
مصطفی گشت و بنده حسّانش
کوکب زرنگار خور میخیست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۳ - فی المطایبه
روزی وفات یافت امیری در اصفهان
ز آنها که در عراق بشاهی رسیده اند
دیدم جنازه بر کتف تونیان و من
حیران که این جماعت ازین تا چه دیده اند
پرسیدم از کسی که چرا تو نیان شهر
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۴ - قطعه
باد پیمائی که جم را خاک ره پنداشتی
بر من از دیوانگی هر دم کمینی می گشود
گفتم آخر چند ازین گرمی برو سردی مکن
می فروزی آتش و خود کور می گردی بدود
چون نداری زهره ئی زهرت نمی باید فشاند
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۵ - ایضاً
ایخسرو سرفراز گردون
بر خاک در تو سر نهاده
هر صبح صبوحیان انجم
بر یاد تو نوش کرده باده
این کوکب زرنگار می خیست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۶ - وله
در زبان آوری مکوش که چرخ
سرت اندر سر زبان نکند
رو کرم کن بجای خلق خدای
کز کرم هیچکس زیان نکند
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۷ - ایضاً
ایدل امروز آنک در عالم
لاف آزادگی زند بنده ست
از کرم در گذر که در کرمان
از کریمان کریم گوینده ست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۸ - وله
گفت با من یکی ز فیروزان
که چه بودت ز آمدن مقصود
شهر بگذاشتی و بگذشتی
از مقامی که بود معدن جود
و امدی سوی محنت آبادی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۹ - ایضاً
صاحب ما گرش کرم بودی
مثلش اندر زمانه کم بودی
ور نبودی علم ببد نامی
فلکش شقّه علم بودی
ور جهانرا وجود ننهادی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۰ - وله
کافی دولت و دین میر ابوبکر که نیست
در جهانت بمعالی و کمالات نظیر
چه دهم شرح مقادیر عطای تو که نیست
با ایادی گفت حاصل کان عشر عشیر
بگشا دست جوانمردی و با همچو منی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۱ - ایضاً
چون گشت سوار آنک بهنگام سواری
جولانگه که پیکر او عالم بالاست
زد پاشنه بر استر و از جای بر انگیخت
ز انسان که ازو استرک خسته امان خاست
استر چو بتنک آمد ازو بانک بر آورد
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۲ - وله
تا چند کنی عرض عروض ای ز جهالت
ناکرده جوی حاصل و مغرور بتحصیل
بس زن که بود نادره گوی و سخن آرای
نی همچو شما غرّه بدرّاعه و مندیل
از وزن چه پرسید که بیرون ز شمارست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۳ - ایضاً
ای بهر گونه بسر برده بسی در پی علم
وان همه کرده ی تو نزد خرد نا کرده
مدتی گشته بتحصیل فضایل مشغول
وز معلم همه تعلیم فلمّا کرده
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۴ - وله
بعمر این آرزو دارم که بینم
عزیزی چند را در اصفهان خوار
کمال الدین مظفر گشته در خاک
جمال الدین ساوی زنده بر دار
یکیرا در بن چاهی نگون سر
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۵ - وله
شبی ز درد شکم بیخبر بیفتادم
چنانک جامه ی جان چاک می زدم ز الم
چو آفتاب بر آمد شدم بنزد طبیب
که بهر ریش درونم بیان کند مرهم
طبیب گفت که خود را بهر طریق که هست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۶ - ایضاً
زغن شکلی که در فصل بهاران
صفیر از بلبل خوشگو بدزدد
اگر ره یابد اندر باغ رضوان
درخت طوبی از مینو بدزدد
وگر بر زلف خوبان دست یابد
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۷ - وله
عزیزی کو مرا خواری نمودی
چو در مسجد مسلمان با مجوسی
ز دنیا رفت و عین مصلحت بود
چرا کز ماکیان ناید خروسی
کنون بر کهربا تا چند بارم
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۸ - فی المذمة صدرالدین یحیی التمعاچی
صدر دین یحیی تمغاچی که هست
در خری بیمثل و خر طبعی مثل
عالی از وی گشته رایات خطا
نازل از وی گشته آیات زلل
صورت او معنی فسق و فجور
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۹ - فی مدح الامیر الاعظم جلال الدین ارپه بیک طاب ثراه
اعظم جلال دولت و دین ارپه کاسمان
بر آستان قدر جلالش گذر نیافت
گردون هزار سال بگرد جهان بگشت
وز خط حکم نافذ او ره بدر نیافت
چون شاهباز همت او دیده باز کرد
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۲۰ - فی مدح الصاحب الاعظم رکن الحق و الدین عمید الملک
مهدی ثانی عمید الملک رکن داد و دین
ایکه دوزخ ز آتش قهرت شراری بیش نیست
شیر چرخ چنبری کاقصای عالم صید اوست
کمترین سگبان خیلت را شکاری بیش نیست
نه فلک کز هفت کشور بر سر آمد در علو
[...]