گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۹

 

ای روی تو پاکیزه‌تر از کف کلیم

آنرا مانی که کرد احمد به دو نیم

تا آن رخ یوسفی به ما بنمودی

ما بر سر آتشیم چون ابراهیم

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۰

 

قائم به خودی از آن شب و روز مقیم

بیمت ز سمومست و امیدت به نسیم

با ما نه ز آب و آتشت باشد بیم

چون سایه شدی ترا چه جیحون چه جحیم

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۳

 

دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم

پسری دیدم تابنده‌تر از در یتیم

زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه

بی‌نظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم

با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۷

 

ای علایی ببین و نیک ببین

که زمانه ستمگریست عظیم

گه ز چوبی کند دمنده شنکج

گه ز گوساله‌ای خدای کریم

هر کرا فضل نیست نیم پشیز

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند موشح در مدح خواجه امام محمد بن محمد

 

فر او گاه وزیدن گر به سنگ آرد نسیم

یک سخندان را ز یک معطی نه زر باید نه سیم

خیر ازو زینت همی سازد چو اجسام از لباس

فضل از او قوت همی گیرد چو ارواح از نسیم

روی او در چشم ما همچون به دور اندر صدور

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۰ - دَعْ نَفْسَکَ وَ تَعال

 

خاک او عنبر آب او تسنیم

محنتش عافیت سموم، نسیم

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۰ - دَعْ نَفْسَکَ وَ تَعال

 

عاشقانی چو آدم و چو کلیم

چون حبیب و مسیح و ابراهیم

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۱ - من عرف نفسه فقد عرف ربه

 

تا مجرد نشد زفعل ذمیم

حق خطابش نکرد «قلب سلیم»

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۹ - کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون

 

کو زپیغمبران مسیح و کلیم‌؟

آدم و شیث و نوح و ابراهیم‌؟

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۲ - و الشمس و ضحاها و القمر اذا تلاها

 

تو رسانی همی به هفت اقلیم

از هزاران هزار گونه نعیم

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۴