گنجور

 
سنایی

جانور را چو خوانش پیش نهاد

خوردنی از خورنده بیش نهاد

همه را روح و روز و روزی از اوست

نیک‌بختی و نیک روزی از اوست

روزی هریکی پدید آورد

در انبارخانه مُهر نکرد

کافر و مؤمن و شقی و سعید

همه را روزی و حیات جدید

حاء حاجت هنوزشان در حلق

جیم جودش بداده روزی خلق

جز بنان نیست پرورش ما را

جز شره نیست نان خورش ما را

او ز توجیه بندگان نجهد

نان خورش داد نان همو بدهد

نان و جان تو در خزینهٔ اوست

تو نداری خبر دفینهٔ اوست

روزی تو اگر به چین باشد

اسب کسب تو زیر زین باشد

یا ترا نزد او برد به شتاب

ورنه او را برِ تو، تو در خواب

نه ترا گفت رازق تو منم

عالمِ سرّ و عالمِ علنم

جان بدادم وجوه نان بدهم

هرچه خواهی تو در زمان بدهم

کار روزی چو روز دان بدرست

که ره آورد روز روزی تست

سفله دارد ز بهر روزی بیم

نخورد دیگ گرده حکیم

نخورد شیر صید خود تنها

چون شود سیر مانده کرد رها

با تو زانجا که لطف یزدانست

گرو نان به دست تو جانست

غم جان خور که آنِ نان خورده است

تا لب گور گرده بر گرده است

جان بی‌نان به کس نداد خدای

زانکه از نان بماند جان بر جای

این گرو سخت‌دار و نان می‌خور

چون گرو رفت قوت جان می‌خور

مر زنان راست کهنه تو بر تو

مرد را روز نو و روزی نو

روزی تست بر علیم و قدیر

تو ز میر و وکیل خشم مگیر

آن زمانی که جان ز تن برمید

به یقین دان که روزیت برسید

روزیت از درِ خدای بُوَد

نه ز دندان و حلق و نای بُوَد

کدخدایی خدایی است برنج

خاصه آنرا که نیست حکمت و گنج

کدخدایی همه غم و هوس است

کد رها کن ترا خدای بس است

اعتماد تو در همه احوال

بر خدا به که بر خراس و جوال

ابر اگر نم نداد یک سالت

سخت شوریده بینم احوالت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]