گنجور

 
۱۹۵۴۱

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله

 

... آفتاب ما توارت بالحجاب

ابطحی در دشت خویش از راه رفت

از دم او سوز الا الله رفت ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۴۲

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۳۳ - زمین را رازدان آسمان گیر

 

... پرد هر ذره سوی منزل دوست

نشان راه از ریگ روان گیر

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۴۳

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۵۰ - رمیدی از خداوندان افرنگ

 

... به لالایی چنان عادت گرفتی

ز سنگ راه مولایی تراشی

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۴۴

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۳ - مرا ذوق سخن خون در جگر کرد

 

مرا ذوق سخن خون در جگر کرد

غبار راه را مشت شرر کرد

به گفتار محبت لب گشودم ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۴۵

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۸ - تسخیر فطرت

 

... بسته جادوی من ذره و مهر منیر

گرچه فسونش مرا برد ز راه صواب

از غلطم در گذر عذر گناهم پذیر ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۴۶

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۰ - کبر و ناز

 

... گردنده و فتنده و غلطنده یی بخاک

راه دگر بگیر و برو سوی مرغزار

گفت آب جو چنین سخن دل شکن مگوی ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۴۷

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۵ - حدی

 

... کشتی بی بادبان

مثل خضر راه دان

بر تو سبک هر گران ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۴۸

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۹۰ - کرمک شبتاب

 

... اگر شب تیره تر از چشم آهوست

خود افروزم چراغ راه خویشم

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۴۹

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۱ - جوی آب

 

... در خود یگانه از همه بیگانه میرود

در راه او بهار پریخانه آفرید

نرگس دمید و لاله دمید و سمن دمید ...

... گفتند ای بسیط زمین با تو سازگار

ما را که راه از تنک آبی نبرده ایم

از دستبرد ریگ بیابان نگاه دار ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۰

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۲ - خطاب به مصطفی کمال پاشا ایده الله

 

... در بغل تیر و کمان کشته نخچیر شدیم

هر کجا راه دهد اسپ بران تاز که ما

بارها مات درین عرصه بتدبیر شدیم ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۱

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۹ - مرا ز دیدهٔ بینا شکایت دگر است

 

... به کیش زنده دلان زندگی جفا طلبی است

سفر به کعبه نکردم که راه بی خطر است

هزار انجمن آراستند و بر چیدند ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۲

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۱ - خیز و نقاب بر گشا پردگیان ساز را

 

... جاده ز خون رهروان تخته لاله در بهار

ناز که راه میزند قافله نیاز را

دیده خوابناک او گر به چمن گشوده یی ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۳

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۹ - بیار باده که گردون بکام ما گردید

 

... فزون قبیله آن پخته کار باد که گفت

چراغ راه حیات است جلوه امید

نوا ز حوصله دوستان بلند تر است ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۴

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۶ - فریب کشمکش عقل دیدنی دارد

 

... که میر قافله و ذوق رهزنی دارد

نشان راه ز عقل هزار حیله مپرس

بیا که عشق کمالی ز یک فنی دارد ...

... نه شیخ شهر نه شاعر نه خرقه پوش اقبال

فقیر راه نشین است و دل غنی دارد

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۵

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۸ - به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است

 

... تلاش چشمه حیوان دلیل کم طلبی است

حدیث دل به که گویم چه راه بر گیرم

که آه بی اثر است و نگاه بی ادبی است ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۶

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۴۷ - سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند

 

سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند

کله جم به گدای سر راهی بخشند

در ره عشق فلان ابن فلان چیزی نسیت ...

... فقر را نیز جهانبان و جهانگیر کنند

که به این راه نشین تیغ نگاهی بخشند

عشق پامال خرد گشت و جهان دیگر شد ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۷

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۶ - نظر تو همه تقصیر و خرد کوتاهی

 

... نرسی جز به تقاضای کلیم اللهی

راه کور است بخود غوطه زن ای سالک راه

جاده را گم نکند در ته دریا ماهی ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۸

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۱ - پیام

 

... سیلی عشق و محبت به دبستانش نیست

بیشتر راه دل مردم بیدار زند

فتنه ای نیست که در چشم سخندانش نیست ...

... پیش او سجده گذاریم و مرادی طلبیم

عقل چون پای درین راه خم اندر خم زد

شعله در آب دوانید و جهان بر هم زد ...

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۵۹

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۷۰ - جلال و هگل

 

... به سرابی سفینه می رانی

به خرد راه عشق می پویی

به چراغ آفتاب می جویی

اقبال لاهوری
 
۱۹۵۶۰

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۱ - خطاب به انگلستان

 

... خود تو انصاف بده اینهمه هنگامه که بست

بوی گل خود به چمن راه نما شد ز نخست

ورنه بلبل چه خبر داشت که گلزاری هست

اقبال لاهوری
 
 
۱
۹۷۶
۹۷۷
۹۷۸
۹۷۹
۹۸۰
۱۰۱۶