اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله
... آفتاب ما توارت بالحجاب
ابطحی در دشت خویش از راه رفت
از دم او سوز الا الله رفت ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۳۳ - زمین را رازدان آسمان گیر
... پرد هر ذره سوی منزل دوست
نشان راه از ریگ روان گیر
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۵۰ - رمیدی از خداوندان افرنگ
... به لالایی چنان عادت گرفتی
ز سنگ راه مولایی تراشی
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۳ - مرا ذوق سخن خون در جگر کرد
مرا ذوق سخن خون در جگر کرد
غبار راه را مشت شرر کرد
به گفتار محبت لب گشودم ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۸ - تسخیر فطرت
... بسته جادوی من ذره و مهر منیر
گرچه فسونش مرا برد ز راه صواب
از غلطم در گذر عذر گناهم پذیر ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۰ - کبر و ناز
... گردنده و فتنده و غلطنده یی بخاک
راه دگر بگیر و برو سوی مرغزار
گفت آب جو چنین سخن دل شکن مگوی ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۵ - حدی
... کشتی بی بادبان
مثل خضر راه دان
بر تو سبک هر گران ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۹۰ - کرمک شبتاب
... اگر شب تیره تر از چشم آهوست
خود افروزم چراغ راه خویشم
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰۱ - جوی آب
... در خود یگانه از همه بیگانه میرود
در راه او بهار پریخانه آفرید
نرگس دمید و لاله دمید و سمن دمید ...
... گفتند ای بسیط زمین با تو سازگار
ما را که راه از تنک آبی نبرده ایم
از دستبرد ریگ بیابان نگاه دار ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۲ - خطاب به مصطفی کمال پاشا ایده الله
... در بغل تیر و کمان کشته نخچیر شدیم
هر کجا راه دهد اسپ بران تاز که ما
بارها مات درین عرصه بتدبیر شدیم ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۹ - مرا ز دیدهٔ بینا شکایت دگر است
... به کیش زنده دلان زندگی جفا طلبی است
سفر به کعبه نکردم که راه بی خطر است
هزار انجمن آراستند و بر چیدند ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۱ - خیز و نقاب بر گشا پردگیان ساز را
... جاده ز خون رهروان تخته لاله در بهار
ناز که راه میزند قافله نیاز را
دیده خوابناک او گر به چمن گشوده یی ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۹ - بیار باده که گردون بکام ما گردید
... فزون قبیله آن پخته کار باد که گفت
چراغ راه حیات است جلوه امید
نوا ز حوصله دوستان بلند تر است ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۶ - فریب کشمکش عقل دیدنی دارد
... که میر قافله و ذوق رهزنی دارد
نشان راه ز عقل هزار حیله مپرس
بیا که عشق کمالی ز یک فنی دارد ...
... نه شیخ شهر نه شاعر نه خرقه پوش اقبال
فقیر راه نشین است و دل غنی دارد
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۸ - به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است
... تلاش چشمه حیوان دلیل کم طلبی است
حدیث دل به که گویم چه راه بر گیرم
که آه بی اثر است و نگاه بی ادبی است ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۴۷ - سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند
سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند
کله جم به گدای سر راهی بخشند
در ره عشق فلان ابن فلان چیزی نسیت ...
... فقر را نیز جهانبان و جهانگیر کنند
که به این راه نشین تیغ نگاهی بخشند
عشق پامال خرد گشت و جهان دیگر شد ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۶ - نظر تو همه تقصیر و خرد کوتاهی
... نرسی جز به تقاضای کلیم اللهی
راه کور است بخود غوطه زن ای سالک راه
جاده را گم نکند در ته دریا ماهی ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۱ - پیام
... سیلی عشق و محبت به دبستانش نیست
بیشتر راه دل مردم بیدار زند
فتنه ای نیست که در چشم سخندانش نیست ...
... پیش او سجده گذاریم و مرادی طلبیم
عقل چون پای درین راه خم اندر خم زد
شعله در آب دوانید و جهان بر هم زد ...
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۷۰ - جلال و هگل
... به سرابی سفینه می رانی
به خرد راه عشق می پویی
به چراغ آفتاب می جویی
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۱ - خطاب به انگلستان
... خود تو انصاف بده اینهمه هنگامه که بست
بوی گل خود به چمن راه نما شد ز نخست
ورنه بلبل چه خبر داشت که گلزاری هست