سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند
کلهٔ جم به گدای سر راهی بخشند
در ره عشق فلان ابن فلان چیزی نسیت
ید بیضای کلیمی به سیاهی بخشند
گاه شاهی به جگر گوشهٔ سلطان ندهند
گاه باشد که بزندانی چاهی بخشند
فقر را نیز جهانبان و جهانگیر کنند
که به این راه نشین تیغ نگاهی بخشند
عشق پامال خرد گشت و جهان دیگر شد
بود آیا که مرا رخصت آهی بخشند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفاهیم عشق و فقر در زندگی انسانها میپردازد. شاعر به تضادهای اجتماعی و عدم انصاف در تقسیم نعمتها اشاره میکند. او میگوید که گاهی ثروت و مقام به کسانی داده میشود که لیاقت آن را ندارند، در حالی که افراد نیازمند و عاشق از این نعمتها محروماند. در نهایت، شاعر آرزو میکند که اجازه داشته باشد که آه و نالهای بر دل سنگین خود برآورد.
هوش مصنوعی: قدرت و عظمت را از کوهها برمیدارند و تاج و تخت جم را به گدای بینوا در سر راه میدهند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، نام مطرحی اهمیتی ندارد؛ حتی اگر شخصیتی بزرگ و شناخته شده، مانند ید بیضا، که نماد قدرت و معجزه است، به سیاهی و تاریکی دیگری اتلاق شود.
هوش مصنوعی: گاه پیش میآید که به فرزند پادشاه توجهی نمیشود و ممکن است در مقابل این بیتوجهی، به یک زندانی فرصتی داده شود.
هوش مصنوعی: فقر هم میتواند با توانایی و قدرتی جلوهگر شود، چنان که کسانی که در این مسیر قرار دارند، میتوانند با یک نگاه خاص و برشنده، تأثیر زیادی بگذارند.
هوش مصنوعی: عشق بر عقل غلبه کرد و دنیا تغییر کرد. آیا اجازه میدهند که اندکی راحتم کنیم و آهی بکشیم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.