گنجور

 
۱۷۲۱

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۳۵ - در مدح جلال الدین اکبر شاه

 

... چه منع طایر آبی نماید از طیران

بروی آب ز موج افکند صبا گردام

بتازه میکنم انشا گهر فشان نظمی ...

عرفی
 
۱۷۲۲

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۴۳ - چیستان در وصف شمع

 

... شاه تیر جهاز زرین است

بر سرش موج نور سایه فکن

راز دل بر زبان چو میآرد ...

عرفی
 
۱۷۲۳

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۴۵ - در نعت حضرت رسول (ص)

 

... دامنم تر کرده طوفانی که در معنی یکیست

موجه دریا و موج حله خارای من

نور و ظلمت رابود یک مایه در تابندگی ...

... آسمان گفتا طراز خانه خضرای من

موجه دریای طبعش بانگ کوثر کردو گفت

تشنه منشین ای فدای زاده دریای من ...

عرفی
 
۱۷۲۴

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۴۶ - حکمت و موعظت

 

... حلقه شیون زدن ماتم هم داشتن

بر سر عمان درد موج حلاوت زدن

بر در میدان دل فوج ستم داشتن ...

عرفی
 
۱۷۲۵

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۴۷ - در منقبت علی علیه السلام

 

... ز بسکه تاب هوا برفروخت گونه کاه

سزد که شعله چو ماهی ز عکس خود گه موج

ز فرط حدت گرما کند در آب شناه ...

... که دست مرگ بود از تصرفش کوتاه

نه آب را متموج کند وزیدن باد

که شخص موج ز گرما کند درآب شناه

همین نه شخص پناه آورد بسایه و بس ...

عرفی
 
۱۷۲۶

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۵۰ - در منقبت حضرت ختمی مرتبت (ص)

 

... دورم از حسن عمل چون رو سپیدی از گناه

صورت امید می بینم چو آب موج زن

بسکه میگردد زشرمم رعشه در نور نگاه ...

... صورتش مرات معنی معنیش صنع اله

گر محیط رای او بر چرخ گردد موج زن

دامن موجش بروید چشمه خورشید و ماه

در شب معراج کان یکتای بی شبه و نظیر ...

عرفی
 
۱۷۲۷

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۵۲ - ذکر مفاخر خان خانان

 

... کسی که تشنه لب ناز توست میداند

که موج آب حیات است چین پیشانی

نهشت غمزه اسلام دشمنت که دو روز ...

عرفی
 
۱۷۲۸

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۵۳ - تجدید مطلع

 

... دمی که دست برآرد زآستین جودش

بچشم آز کند موج بحر سوهانی

بعهد او شعرا در صفات زلف بتان ...

... اناملم همگی چون هلال نورانی

هوای وصف کمندش بخاطرم زد موج

گره شد افعی اندیشه ام ز پیچانی ...

عرفی
 
۱۷۲۹

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - ساقی نامه

 

... بروب از ره آتشم خار و خس

بیا ساقی آن کوثر موج خیز

بیار و دمادم به کامم بریز ...

عرفی
 
۱۷۳۰

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مثنویات

 

بسم اله الرحمن الرحیم

موج نخست است ز بحر قدیم

تا برم این نکته بتکمیل عرش ...

عرفی
 
۱۷۳۱

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در حمد حق سبحانه و تعالی

 

... بحر عطای تو جواهر شمار

بی اثر باد طلب موج زار

تا طلبم وای که دل خون کنم ...

عرفی
 
۱۷۳۲

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۶ - در صفت رسول اکرم

 

... گرنه درش خیمه بساحل زدی

موج قدم کی بسماع آمدی

چون قلم صنع تحرک نمود ...

عرفی
 
۱۷۳۳

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۸ - در مدح نبی اکرم

 

... خیز و ترنم بپیش درفکن

وز نفست موج بگو هر فکن

صومعه آراسته اند از ریا ...

عرفی
 
۱۷۳۴

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - طلب دوست

 

... ظلمت دل مایه فشان بر ضمیر

وز نفست موج زنان ز مهریر

روح تو آسوده زتأثیر غم ...

عرفی
 
۱۷۳۵

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - رنج و گنج

 

... کامزن اوج سراسیمگی

مشت خس موج سراسیمگی

جعد عروس املت بی شکنج ...

عرفی
 
۱۷۳۶

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - مقام سخن

 

... نغمه طعبم که دم از اوج زد

وز نفس روح امین موج زد

عشوه حورای سحر گاه من ...

عرفی
 
۱۷۳۷

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۴ - داستان رابعه

 

... ناله اش آتش بدل اوج زد

گریه بدریای دلش موج زد

گریه گرمی بصفای ملک ...

... یاد ندارم زتو حال تو چیست

موجب طوفان ملال تو چیست

چون لب سایل گهر نغمه سفت ...

عرفی
 
۱۷۳۸

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - شیرین و فرهاد

 

... چنان طوفان بیتابی بر انگیز

که هنگام هجوم موج بر موج

حضیضش مضطرب تر باشد از اوج ...

... گه از دورش در اندازد بگرداب

گه از موجش در افشاند زپایاب

بنام آن برون سوز درون سنج ...

عرفی
 
۱۷۳۹

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - بامداد شیرین

 

... بهر سو میچمید آن رشک طوبی

نهانی می شکست از موج چوبی

صبا تا دید او را در چمیدن ...

عرفی
 
۱۷۴۰

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - نقش فرهاد

 

... چنان طوفانی افتاد اندرین فرش

که میزد موج شهرت سینه بر عرش

که باور داشت با آن حسن تمکین ...

عرفی
 
 
۱
۸۵
۸۶
۸۷
۸۸
۸۹
۲۶۳