گنجور

 
۱۴۱

کلیم » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - بث الشکوی و موعظه، مختوم بستایش سخن

 

... از هوس داری دلی بر چشم خون پالاحسود

آب جاده باده داری ساغرت لیک از زرست

ره نمی یابد تنزل در مقام اهل صدق ...

کلیم
 
۱۴۲

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - شکوه از ناتوانی اسب

 

... ز بس که کاهل طبعش ز راه ترسیده

رمد ز جاده همچون ز مار شخص دهیم

اگر نه اسب مرا دیده است افلاطون ...

کلیم
 
۱۴۳

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹ - هنگامی که در بیجابور مورد سوئظن قرار گرفته و به حبس افتاده است

 

... همه هم پشت همچون موج دریا

عجب دارم که با آن منع جاده

چنان بیخواست آمد تا بآنجا ...

کلیم
 
۱۴۴

کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

از راز دو کون گر کس آگاه افتد

چون جاده سر براه هر راه افتد

بیچاره به تنگنای دولت چه کند ...

کلیم
 
۱۴۵

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - در تعریف اسب و توصیف بیماری او

 

... براه کاهلی تا پا نهاده

یکی دانسته طول و عرض جاده

زبس خشکست نی بست تن او ...

کلیم
 
۱۴۶

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

... نیارد ریخت کاتب بر رقم خاک

اگر باشد کف خاکی بجاده

بود چون دست ممسک ناگشاده ...

... میان سبزه کشتی ره گشاده

کسی دیده است این دریا و جاده

خیابانها در آب از راه کشتی ...

... گلش در پاکدامانی چو مهتاب

زبرگ انداخته سجاده بر آب

بروی برگ شبنم ها نشسته

چو بر سجاده تسبیح گسسته

گل سرخ کول را چون ستانم ...

کلیم
 
۱۴۷

کلیم » دیوان اشعار » ترجیعات و ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ساقی نامه

 

... در بادیه زهد اگر راهنما اوست

مشکل که برد جاده هم راه بجایی

ما را زحدیث می و ساقی که بدر برد ...

کلیم
 
۱۴۸

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶

 

... ز تازیانه بر اعضای او نمانده نشان

که جاده هاست بر حادثات کرده گذر

به صد هزار مشقت اگر دوکام رود ...

ابوالحسن فراهانی
 
۱۴۹

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱

 

... امروز در قلم و عالم منم که هست

در جاده ی سخنوریم برقرار پای

اشعار من عراق و خراسان گرفته اند ...

ابوالحسن فراهانی
 
۱۵۰

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

... راهی چو سوی کعبه دل نیست چه حاصل

کز جاده این بادیه چون سینه باز است

از سلسله بندگی آزاد کسی نیست ...

سلیم تهرانی
 
۱۵۱

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۳

 

... گوی ازین معرکه بیرون به عصا نتوان برد

دم شمشیر بود جاده ی عشق تو سلیم

سر ازین راه سلامت ز قضا نتوان برد

سلیم تهرانی
 
۱۵۲

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - ایضا در مدح حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)

 

... ز خاک تیره ی هندم شود چو عزم سفر

نمایدم به نظر شکل جاده بسم الله

فغان که پیکرم از ضعف همچو سایه شده ست ...

سلیم تهرانی
 
۱۵۳

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

... دراز از پیچ و خم گردیده این راه

بسا کس را جهان زین تنگ جاده

ز راه کوه رفتن توبه داده ...

... اگر مرغی به این تنگی رسیده

ز جاده تا برون رفته پریده

درین ره خوش بود معشوق دلخواه ...

... کسی تا چند کوبد آهن سرد

سوی کشمیر در این تنگ جاده

رود با آن نزاکت گل پیاده ...

سلیم تهرانی
 
۱۵۴

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - وصف و ذم فرس

 

... به نوعی کاهلی بر وی سوار است

که گویی جاده بر پایش جدار است

ز جای خود نمی گردد روانه ...

سلیم تهرانی
 
۱۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱

 

... هر که پامال حوادث شد به منزل می رسد

از رسیدن پیچ و خم مانع نگردد جاده را

از نظر افتادن اغیار عین رحمت است ...

... می کند قرب خسیسان پاک گوهر را خسیس

می پرد بهر پر کاهی نظر بیجاده را

چون کف بی مغز باشد پیش دریا دل سبک

زاهد اندازد به روی آب اگر سجاده را

نیست صایب قسمت منعم به جز حسرت ز مال ...

صائب تبریزی
 
۱۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲

 

... کاروان شوق را درد طلب رهبر بس است

راه پیمای جنون زنار داند جاده را

در دل روشن ندارد ره تمنای بهشت ...

... زان جهان قانع به دنیا گشت حرص زردرو

برگ کاهی می دهد تسکین دل بیجاده را

نیست خالص طاعت حق تا نگردد کشته نفس

می کند این خون نمازی دامن سجاده را

تا به روی پرده سوز یار چشم افکنده است ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰

 

... یکی هزار ز چشم غزاله در صحرا

ز جاده ها چو رگ چنگ ناله برخیزد

اگر شود ز لبم پهن ناله در صحرا ...

صائب تبریزی
 
۱۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۹

 

... تا چو مجنون شوم بیابانگرد

می گزد همچو مار جاده مرا

صبر در مهد خاک چون طفلان ...

صائب تبریزی
 
۱۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۲

 

... در وادی بی نشانی تو

شد جاده فلاخن نشان ها

از شرم نزاکت تو خوبان ...

صائب تبریزی
 
۱۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۳

 

... در فلاخن می گذارد رهروان را کجروی

جاده را از راستی سر در کنار منزل است

شوق را تاب اقامت نیست در یک جا دو روز ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
۳۰