گنجور

 
۱۴۸۱

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰

 

... در کوی تو مارا نبود جای اقامت

وآن قید نکردی که توانیم سفر کرد

در حسرت وصل تو دل سوخته بگریست ...

سیف فرغانی
 
۱۴۸۲

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

دلبرم عزم سفر کرد و روان خواهد شد

در دلم آنچه همی گشت چنان خواهد شد ...

سیف فرغانی
 
۱۴۸۳

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

... مارا هوای عشق تو از جای برد و خاک

گر همرهی چو باد بیابد سفر کند

گر ماجرای عشق تو زین سان بود درو ...

سیف فرغانی
 
۱۴۸۴

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

... واثق مشو که کور ترا دیده ور کند

ازخود سفر نکرده بدو چون رسند سیف

آنکس رسد بدوست که ازخود سفر کند

سیف فرغانی
 
۱۴۸۵

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

آن زمانی که ترا عزم سفر خواهدبود

بس دل و دیده که درخون جگر خواهدبود ...

سیف فرغانی
 
۱۴۸۶

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶

 

... می رو اندر پی مقدم خویش

هردم اندر سفر همی کن شاد

عالمی را بفر مقدم خویش ...

سیف فرغانی
 
۱۴۸۷

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

... در تنور سینه می سوزم دل بریان خویش

چون زلیخا در سفر عاشق شدم بر روی یار

پادشاهی یافت یوسف در غریبستان خویش ...

سیف فرغانی
 
۱۴۸۸

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

... در حصار سینه تنگیها کشید

زآن ز تن عزم سفر دارد دلم

تا مدد از روی تو نبود کجا ...

سیف فرغانی
 
۱۴۸۹

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۸

 

... نماز خدمت تن قصر کردم وگشتم

مقیم کوی تو از خود شدن سفر دانم

بکوی دوست دورنگی روز وشب نبود ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۰

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰

 

... چون دلت نیست محرم توحید

سفر کعبه و حجاز مکن

از پی تن قبای ناز مدوز ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۱

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۷

 

... گلزار نوشکفته فردوس در گشاده

گر عاشق تو فردا اندر سفر نهد پا

صد در ز خلد گردد اندر سفر گشاده

تا از سماع نامت چون عاشقان برقصد ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۲

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۹

 

... پس بصد ناله وزاری سوی آن کوی آمد

آدم از علم وعمل زی سفر پوشیده

حامل بار محبت شد وآگاه نبود ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۳

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۲

 

... اندر طریق عشق تو مردن سلامتست

وای ار سلیم عود کند زین سفر کسی

جویای ملک عشقت اگر چه بود فقیر ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۴

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۰

 

... یکی بچشم رضا در نگر بشیرینی

چو می روی بسفر شعر بنده با خود بر

که طبع میل کند در سفر بشیرینی

جواب داد که با این همه شکر که مراست ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۵

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

... کم حاجی چه زنی چون متوجه بمنیست

سفر کعبه اگر از طرف شام کنند

در ره مکه یکی منزل حجاج علیست ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۶

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷

 

... عروس بکر که اندر فراش عنین رفت

ایا مقیم سرا زآن سفر همی اندیش

که از سرای برآید فغان که مسکین رفت ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۷

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۱

 

... از گل چو دور گشت ز گفتار باز ماند

اکنون که یارم از سفر هجر بازگشت

دل رو بیار کرد و ز اغیار باز ماند ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۸

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۸

 

... کلید در اوست دست نیاز

سرست اندرین راه پای سفر

درین کوی آوارگان را مقام ...

سیف فرغانی
 
۱۴۹۹

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴

 

... چون سر تو زیر دست راهبری نیست

جمله اعضای خویش پای سفر گیر

بگذر ازین پستی از بلندی همت ...

سیف فرغانی
 
۱۵۰۰

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۵

 

... تا بسازم انگبین سوی زهر باز آمدم

در سفر با دیگران کردم زیان و نزد تو

در اقامت سود دیدم از سفر باز آمدم

روزگاری بر سر این کوه بودم ابروار ...

سیف فرغانی
 
 
۱
۷۳
۷۴
۷۵
۷۶
۷۷
۱۸۱