گنجور

 
۱۲۱

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۲

 

... یک دم نمی رود که مرا شحنه خیال

از کوچه تو مست و خرابم نمی برد

ما را به غیر درگه او نیست ملجأیی ...

جهان ملک خاتون
 
۱۲۲

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۷

 

... آخر ببین که با غم هجران چه می کنم

سرگشته ام به کوچه ی وصلت ستمگرا

با ما بگو به عشق تو سامان چه می کنم ...

جهان ملک خاتون
 
۱۲۳

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۱

 

... گذشت عشق من و تو ز خسرو و شیرین

از آن زنند به هر کوچه داستان از من

به هجر روی تو بس ناتوان و مسکینم ...

جهان ملک خاتون
 
۱۲۴

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۴

 

... اگر شاه جهانم ور فقیرم

کنم در کوچه وصلت گدایی

چو جانی از تنم بیرون مرو ز آنک ...

جهان ملک خاتون
 
۱۲۵

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۸

 

... وز تاب شب هجر تو در تابم من

در کوچه وصل تو منم در تک و پوی

وز تاب شب هجر تو در تابم من

جهان ملک خاتون
 
۱۲۶

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲

 

... بوسه ای چند برآمیز به دشنامی چند

زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر

تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند ...

حافظ
 
۱۲۷

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷

 

... این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

ای که در کوچه معشوقه ما می گذری

بر حذر باش که سر می شکند دیوارش ...

حافظ
 
۱۲۸

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷

 

... چون در یتیم ما گهر نیست

در کوچه ما بیا و بنشین

زان کوچه مرو که ره به در نیست

ما خرقه خویش پاک شستیم ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۱۲۹

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴

 

مستیم و خرابیم و گرفتار خرابات

سرگشته در آن کوچه چو پرگار خرابات

هر کس پی کاری و حریفی و ندیمی ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۱۳۰

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵

 

ماییم و می صحبت رندان خرابات

سرگشته در آن کوچه چو رندان خرابات

میخانه ما وقف و سبیل است به رندان ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۱۳۱

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۸

 

ای دل به درخانه جانانه گذر کن

مستانه در آن کوچه میخانه گذر کن

هشیار صفت بر سر کویش مرو ای دل ...

شاه نعمت‌الله ولی
 
۱۳۲

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱ - سرزنش گم‌کرده‌راهان

 

مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکی است

ای غلط کرده ره کوچه ما خانه یکی است

هرکس از جام ازل گرچه به نوعی مستند ...

نسیمی
 
۱۳۳

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶

 

... ای گشته نهان از دل و جان در تتق غیب

واستاده عیان برسر هر کوچه و بازار

خواهی که نماند بجهان مومن و کافر ...

شمس مغربی
 
۱۳۴

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹

 

... مغربی آنکه تواش می طلبی در خلوت

من عیان بر سر هر کوچه و کو می بینم

شمس مغربی
 
۱۳۵

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

... همه در گوش دل خار بگویم یا نه

وصف آنکس که درین کوچه و این بازار است

در سر کوچه و بازار بگویم یا نه

آنکه اقرار همی کرد چرا منکر شد ...

شمس مغربی
 
۱۳۶

شمس مغربی » ترجیعات از منبعی دیگر » ترجیع بند - ما توبه و زهد را شکستیم

 

... ما را نبود نشان و نامی

در کوچه عشق بی نشانیم

چون مست شراب ناب گردیم ...

شمس مغربی
 
۱۳۷

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

... دانند رفیقان که ره دور و درازست

از کوچه مقصود ببازار تمنا

در کوی تو پستیمزهی منصب عالی ...

قاسم انوار
 
۱۳۸

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

... همت نگر که از عالم فراغتند

دردی کشان کوچه دیر مغان ما

بسیار فکر کرد و ندانست شمه ای ...

قاسم انوار
 
۱۳۹

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

... دل در خفقانست و زبان در ذوبانست

در کوچه مایار گرامی گذری کرد

جانها نگران جامه دران نعره زنانست ...

قاسم انوار
 
۱۴۰

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

... زاهد هله امروز تو در ملک امانی

در کوچه ما نعره و آشوب و فغانست

آنیست در آن چهره زیبای تو مادام ...

قاسم انوار
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۴۹