او با تو ، تو را از او خبر نیست
جز عین یکی ، یکی دگر نیست
نقشی که خیال غیر دارد
صاحبنظرش بر آن نظر نیست
چون صورت دوست معنی ماست
بس معتبر است و مختصر نیست
در بحر گهر بود ولیکن
چون دُر یتیم ما گهر نیست
در کوچهٔ ما بیا و بنشین
زان کوچه مرو که ره به در نیست
ما خرقهٔ خویش پاک شستیم
از هستی ما بر او اثر نیست
خیر البشر است سید ما
گویند بشر ولی بشر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ارتباط عمیق و نزدیکی بین عاشق و معشوق میپردازد. شاعر میگوید که هرچند ظاهراً بین آنها فاصلهای وجود دارد، اما در حقیقت آنها یکی هستند و هیچ چیز جز عشق واقعی نمیتواند آنها را از هم جدا کند. او اشاره میکند که در دنیای مادی نمیتواند به معنای واقعی خود و معشوق برسد و به مخاطب میگوید که در این دنیای پرهرج و مرج، نباید به سراغ خیالات و تصورات غلط برود. او به اهمیت دوست و عشق اشاره کرده و بیان میکند که انسان در اصل خود، خالص و پاک است و حقیقت و خوبی در وجودش نهفته است.
هوش مصنوعی: او با تو یکی است و از او هیچ خبری نداری، چون هر دویتان همانند یکدیگرند و هیچ تفاوتی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تصویری که خیال دیگران ایجاد میکند، مورد توجه صاحبنظران نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی و ظاهری که از دوست میبینیم، بیانکنندهی عمق و ارزش وجود ماست و این عمق به سادگی قابل توضیح نیست.
هوش مصنوعی: در اقیانوس دریا، جواهرهای زیادی وجود دارد، اما مانند یک الماس یتیم، ما خودمان جواهر نیستیم.
هوش مصنوعی: به کوچهٔ ما بیایید و بنشینید، از این کوچه نروید؛ چون راهی برای خروج وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ما لباس روحانی خود را از آلودگیها پاک کردیم و دیگر نشانی از وجود خود بر او باقی نگذاردهایم.
هوش مصنوعی: سید ما خیر البشر است؛ یعنی بهترین انسانهاست. اما برخی او را انسان مینامند، در حالی که او فراتر از انسانیت است و نمیتوان او را جزو بشریت حساب کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معشوقه از آن ظریفتر نیست
زان عشوهفروش و عشوهخر نیست
شهریست پر از شگرف لیکن
زو هیچ بتی شگرفتر نیست
مریمکدهها بسیست لیکن
[...]
از نیک و بد خودش خبر نیست
جز بر ره لیلیاش گذر نیست
دل خون شد و از توام خبر نیست
هر روز مرا دلی دگر نیست
گفتم که دلم به غمزه بردی
گفتا که مرا ازین خبر نیست
زر میخواهی که دل دهی باز
[...]
گر صبر دل از تو هست و گر نیست
هم صبر که چاره دگر نیست
ای خواجه به کوی دلستانان
زنهار مرو که ره به در نیست
دانند جهانیان که در عشق
[...]
ما را ز تو یک نفس به سر نیست
الا در تو دری دگر نیست
از منزل تو گذر ندارم
گر هست برون شوی وگر نیست
از تو چه نشان دهد به وجهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.