گنجور

 
قاسم انوار

آن ماه دل افروز، که محبوب جهانست

با تست، ولی در پس صد پرده نهانست

خواهم صفتی گویم از آن زلف معنبر

دل در خفقانست و زبان در ذوبانست

در کوچه مایار گرامی گذری کرد

جانها نگران، جامه دران نعره زنانست

هرگز بتجلی الهی نبرد پی

بیچاره دل آن که رهین حدثانست

آن خواجه ما هیچ ندانست، چه حاصل

گر شاه نشین آمد، اگر شاه نشانست؟

از جام وصال تو بهرکس که رسد می

چه جای فریدون؟ که سلیمان زمانست

قاسم بثنای تو غزل خوان و فصیحست

هرچند فصیحست ولی کل لسانست

 
 
 
منوچهری

الْمِنَّةُ لِلّٰه که این ماهِ خزانست

ماهِ شُدن و آمدنِ راهِ رَزانست

از بسکه درین راهِ رز انگور کشانند

این راهِ رَز ایدون چو رهِ کاهکَشانست

چون قُوسِ قُزَح برگِ رَزان رنگ‌به‌رنگند

[...]

مسعود سعد سلمان

هجران تو ای شهره صنم باد خزانست

کاین روی من از هجر تو چون برگ رزانست

در طبع نشاطم طمع وصل چنانست

در باغ دلم باد فراق تو همانست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

رازی ز ازل در دل عشاق نهانست

زان راز خبر یافت کسی را که عیانست

او را ز پس پردهٔ اغیار دوم نیست

زان مثل ندارد که شهنشاه جهانست

گویند ازین میدان آن را که درآمد

[...]

وطواط

صدر ثقة الدین کنف خلق جهانست

خاک دراو کعبهٔ اشراف زمانست

آراسته از طالع او روی سپهرست

افروخته از طلعت او صحن جهانست

در خدمت او تقویت خرد و بزرگست

[...]

فلکی شروانی

ای دیده در آن شکل و شمایل نظری کن

گر زآنکه تو را آرزوی دیدن جانست

روئیست در آن چشم جهانی متحیر

زلفی که پریشانی احوال جهانست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه