گنجور

 
۱۲۶۰۱

طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۳

 

تا به باغ حسن نخل قامتت شد جلوه گر

شاخ طوبی گشت از بار خجالت پرثمر

ز آتش غم سوخت قمری را سراپا بال و پر ...

طغرل احراری
 
۱۲۶۰۲

طغرل احراری » دیوان اشعار » مخمسات » شمارهٔ ۷ - بر غزل ناظم

 

... غلط کردم که دیر و کعبه را تمهید پا کردم

ازآن روزی که شبدیز سعادت زیر بارم بود

چو ابراهیم ادهم شیوه تقوا شعارم بود ...

... تنش ترسم که تحریک نسیم صبح آزارد

لبش کز نازکی بار تبسم برنمی آرد

به خون غلتیدم امروزش به دشنام آشنا کردم ...

طغرل احراری
 
۱۲۶۰۳

طغرل احراری » دیوان اشعار » مسدسات » شمارهٔ ۱

 

... راحت سر مو ز تو ندیدم

بار المت بسی کشیدم

تا آنکه به عاشقی رسیدم ...

... در هر وطنیست گفتگویت

یکبار نپرسی حال طغرل

مهجور تو از وصال طغرل ...

طغرل احراری
 
۱۲۶۰۴

طغرل احراری » دیوان اشعار » مسدسات » شمارهٔ ۲ - مسدس ترجیع بند

 

... من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت

خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت

تا نشستم به رهت بهر تمنای وصال ...

... بی جمال تو مرا زندگی دهر محال

از من دلشده یک بار نپرسیدی حال

من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت

خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت

چند نالم ز گل روی تو چون بلبل زار ...

... من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت

خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت

کلک تقدیر که تصویر تو می کرد رقم ...

... من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت

خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت

گریه ام از غم هجرت به جهان طوفان کرد ...

... من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت

خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت

جیب ناموس مرا صبح صفت چاک زدی ...

... من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت

خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت

طغرل احراری
 
۱۲۶۰۵

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۳ - در بیان اینکه اصل نظام عالم از خودی است و تسلسل حیات تعینات وجود بر استحکام خودی انحصاردارد

 

... می شود سرمایه دار نام غیر

دوش او مجروح بار نام غیر

چون زمین بر هستی خود محکم است ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۰۶

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۸ - حکایت درین معنی که مسئلهٔ نفی خودی از مخترعات اقوام مغلوبهٔ بنی نوع انسان است که به این طریق مخفی اخلاق اقوام غالبه را ضعیف میسازند

 

... گوسفندی زیرکی فهمیده یی

کهنه سالی گرگ باران دیده یی

تنگدل از روزگار قوم خویش ...

... جبر و قهر و انتقام و اقتدار

سبزه پامال است و روید بار بار

خواب مرگ از دیده شوید بار بار

غافل از خود شو اگر فرزانه یی ...

... اقتدار و عزم و استقلال رفت

اعتبار و عزت و اقبال رفت

پنجه های آهنین بی زور شد ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۰۷

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۱ - در بیان اینکه تربیت خودی را سه مراحل است مرحلهٔ اول را اطاعت و مرحلهٔ دوم را ضبط نفس، و مرحله سوم را نیابت الهی نامیده اند: «مرحلهٔ اول اطاعت»

 

... کم خور و کم خواب و محنت پیشه یی

مست زیر بار محمل می رود

پای کوبان سوی منزل می رود ...

... در سفر صابر تر از اسوار خویش

تو هم از بار فرایض سر متاب

بر خوری از عنده حسن المآب ...

... مشت خاک ما سر گردون رسید

زین غبار آن شهسوار آید پدید

خفته در خاکستر امروز ما ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۰۸

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۴ - حکایت طایری که از تشنگی بیتاب بود

 

... پخته فطرت صورت کهسار باش

حامل صد ابر دریا بار باش

خویش را دریاب از ایجاب خویش ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۰

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲ - پیشکش به حضور ملت اسلامیه

 

... ای ز راه کعبه دور افتاده یی

ای فلک مشت غبار کوی تو

ای تماشا گاه عالم روی تو ...

... وز سکندر بی نیازم کرده اند

بار احسان بر نتابد گردنم

در گلستان غنچه گردد دامنم ...

... بر دل گرمم دمادم می چکد

من ز جو باریکتر می سازمش

تا به صحن گلشنت اندازمش ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۱

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۴ - در معنی اینکه چون ملت محمدیه مؤسس بر توحید و رسالت است پس نهایت مکانی ندارد

 

... عرصه ی آفاق زیر پای اوست

همچو جو سرمایه از باران مخواه

بیکران شو در جهان پایان مخواه ...

... مثل بلبل با گلی در ساختی

چون صبا بار قبول از دوش گیر

گلشن اندر حلقه ی آغوش گیر ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۲

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست

 

... این شجر جنت ز عالم برده است

تلخی پیکار بار آورده است

مردمی اندر جهان افسانه شد ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۳

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۸ - در معنی اینکه در زمانه انحطاط تقلید از اجتهاد اولی تر است

 

... معنی تقلید ضبط ملت است

در خزان ای بی نصیب از برگ و بار

از شجر مگسل به امید بهار ...

... کار پاکان از غرض آلوده نیست

فکر شان ریسد همی باریک تر

ورعشان با مصطفی نزدیک تر ...

... چون گهر در رشته ی او سفته شو

ورنه مانند غبار آشفته شو

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۴

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۵ - در معنی اینکه بقای نوع از امومت است و حفظ و احترام امومت اسلام است

 

... از حیا نا آشنا آزادیش

علم او بار امومت بر نتافت

بر سر شامش یکی اختر نتافت ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۵

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۷ - خطاب به مخدرات اسلام

 

... چشم هوش از اسوه زهرا مبند

تا حسینی شاخ تو بار آورد

موسم پیشین بگلزار آورد

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۶

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۱ - ولم یکن له کفواً احد

 

... انتم الاعلون تاجی بر سرش

می کشد بار دو عالم دوش او

بحر و بر پرورده آغوش او ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۷

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۳ - افکار انجم

 

... خوشا آنکس که محروم وجود است

کس این بار گران را برنتابد

ز بود ما نبود جاودان به ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۸

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۸ - ساقی نامه در نشاط باغ کشمیر نوشته شد

 

... زمین از بهاران چو بال تذروی

ز فواره الماس بار آبشاری

نپیچد نگه جز که در لاله و گل ...

... نوا های مرغ بلند آشیانی

در آمیخت با نغمه جویباری

تو گویی که یزدان بهشت برین را ...

... شقایق برویان ز خاک نژندم

بهشتی فرو چین به مشت غباری

نبینی که از کاشغرتا به کاشان ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۱۹

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۶ - از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را

 

... من گرچه توبه گفتم نشکسته ام سبو را

ای بلبل از وفایش صد بار با تو گفتم

تو در کنار گیری باز این رمیده بو را ...

اقبال لاهوری
 
۱۲۶۲۰

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۸ - به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است

 

... ولی زبان نگشایی که یار ما عربی است

نهال ترک ز برق فرنگ بار آورد

ظهور مصطفوی را بهانه بولهبی است ...

اقبال لاهوری
 
 
۱
۶۲۹
۶۳۰
۶۳۱
۶۳۲
۶۳۳
۶۵۵