گنجور

 
۹۶۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - شکایت از روزگار

 

... لعل چون بسد مذاب شداست

قدح سرخ لاله میبینی

جگرش بین که چون کباب شداست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۶۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح صدرالدین خنجندی

 

... هرکسکه چو سوسن ببدت کرد زبان تیز

چون لاله دل سوخته از خون جگر یافت

در منصب صدرتو خرد نیک نگه کرد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۶۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در توصیف بهر و مدح رکن الدین صاعد

 

... ماه منجوق گل اینک کرد از گلبن طلوع

شاه چیر لاله اینک نوبتی بردر ز دست

خاک چون طوطی خوش جامه سراندر سر نهاد ...

... طره شاخ بنفشه بس پشولیده نمود

دوش بالاله مگر در بوستان ساغر زدست

بلبل از شوق رخ گل جامه برخود چاکزد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۶۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح صدر منصور خواجه قوام الدین

 

... از شکوفه شاخ چون موسی ید بیضا نمود

لاله رخشان زکه چون آتش طور آمدست

باغ چو دوس گشت از حله های گونگون ...

... گل بحسن خویشتن همچونتو مغرور آمدست

یکنفس بی جام نبود لاله اندر بوستان

زان سیه دل شد که مرد آب انگور آمدست ...

... راست گویی صندل سوده ز کافور آمدست

لاله دانی بر که میخندد بطرف بوستان

برکسی کو وقت گل چو نغنچه مستور آمدست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۶۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح نظام الملک وزیر

 

... زمان خواهد که با حکمش زمانی هم عنان خیزد

بیادش ساغر لاله از این سان لعلگون روید

ز شکرش سوسن خوش دم چنین رطب اللسان خیزد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۶۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح امیر یمین الدین

 

... گه از بنفشه خطی برمه دو هفته کشد

گهی ز سنبل پرچین لاله زار کند

نقاب برفکند خارگل نهد ازرنگ ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۶۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدیح رکن الدین

 

... هوا از بید خنجرها کشیدست

زمین از لاله مغفر می نماید

به دامن ابر لؤلؤ می فشاند ...

... ز غنچه تیر و پیکان می بکارد

ز لاله عود و مجمر می نماید

ازان نرگس همی سرمست خسبید

که لاله شکل ساغر می نماید

اگر ملک ریاحین سربه سر باغ ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۶۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح بدرالین عمر

 

... هر آنکو برزبان نام تو آورد

چو لاله در دهان خون جگر برد

چه جویی از من مسکین تو باری ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۶۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح صدر اجل اوحدالدین

 

... کش میل دل بسوی تماشا همیکشد

دلسوخته است لاله نگویی زبهر چه

از بسکه نازنرگس رعنا همیکشد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح طغرل شاه سلجوقی

 

... بگشای چو گل قبای زنگاری

تا لاله ز سر کلاه بر گیرد

مشاطه تست چرخ ازآن هر روز ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در نکوهش دنیا

 

... خاک را عیب زلازل چرخ را رنج دوار

نرگسش بیمار یابی لاله اش دل سوخته

غنچه اش دلتنگ بینی و بنفشه اش سوگوار ...

... پیل را از پشه صدرنج اینت عدل روزگار

شمع راهر روز مرگ و لاله را هر شب ذبول

باغرا هر سال عزل و ماه را هر مه سرار ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح رکن الدین مسعود

 

... چشم نرگس بخست رنج سهر

لاله گویی بداشت دست ازمی

که نهادست سر نگون ساغر ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - خطاب بچند دوست مسافر خود

 

... زگرم و سرد نگهدارهان و هان زنهار

همه چو لاله و گل نو شکفته اند و لطیف

نگاه دار گل ولاله را ززحمت خار

عزیز باشد نو باوه هر کجا که رسد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - در موعظه حسنه

 

... که عقل و شرع دهی هر دو مهر دختر تاک

چو لاله گر قدحی داشتی بکف از شرم

چو لاله کو جگرت سوخته گریبان چاک

بدانکه نرگس روزی گرفت بر کف جام ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - در مدح صدر اجل رکن الدین

 

... بهار عدل تو است آن هوای خوش که در او

نه لاله است سیه دل نه نرگسست سقیم

فلک چو مرکب قدرت بزین کند سازد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در مدح صدر سعید قوام الدین ابوالفتوح

 

... نمود شام و شفق از زبان تیغ و قلم

جهان شداست چو روی گل و دل لاله

که بشکفید ز تو بوستان تیغ و قلم ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - درمدح صدرالدین

 

... وز نحس تو چه بیم که من سعد اکبرم

وجه کباب از جگرم کن که لاله ام

وقت شراب خون دلم خور که ساغرم ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - در مدیح

 

... و گرچه میرسدم لاف فخر هم نزنم

چو لاله گر کلهی بر نهم رکاب ترا

زبندگان تو شمشیر کم زنم نزنم ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۷۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - درتوصیف آتش و مدح رکن الدین مسعود

 

... همی فشاند نقره چو سونش سوهان

کلاه لاله که بربود و تاج نرگس کو

قبای غنچه که بر کند و پاره کرد چنان ...

... چو پاره پاره روح و چو رشته رشته جان

ز عکس او همه روی هوا پر از لاله

ز جرم او همه روی زمین نگارستان

سپید و زرد بهم در چو نرگس سرمست

سیاه و سرخ بهم در چو لاله نعمان

ازوست تاج سر شمع و نور چشم چراغ ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۹۸۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - قصیده

 

... که کرم پیله ببافد بگرد خویش کفن

زسهم خشم تو سود الجنان شده لاله

زبهر مدح تو رطب اللسان شده سوسن ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۴۷
۴۸
۴۹
۵۰
۵۱
۳۶۲