گنجور

 
۹۰۱

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » رباعیات » شمارهٔ ۳۸

 

رسوای سر کوچه و بازارم کن

چندانکه همی توانی آزارم کن ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۹۰۲

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

... نشان نداد کس از رهروان وادی فقر

که گم شدند درین کوچه بسکه تو در توست

میان دوست که در چشمهاست رسته ندید ...

صفای اصفهانی
 
۹۰۳

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

... حاصل از سبحه و سجاده ندیدیم سپس

پاسبانان سر کوچه میخانه شویم

کی درین زاویه ها بود باندیشه ما ...

صفای اصفهانی
 
۹۰۴

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در نعت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

... آراسته شد باغ چو روی بت فرخار

نرگس که بود پادشه کوچه و بازار

زد خیمه سلطانی در برزن و در کو ...

صفای اصفهانی
 
۹۰۵

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

... هله ای حریف رندان بگذر ز مستمندان

بشناس اگر توانی سر کوچه وفا را

چو ز کوی لاگذشتی برسی به ملک الا ...

حاجب شیرازی
 
۹۰۶

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳ - خواب آلودگان

 

کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار خوار

در ده عشق تو اندر کوچه و بازار زار

در جهان عیشی ندارم بی رخت ای دوست دوست ...

شاطر عباس صبوحی
 
۹۰۷

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹ - مبدأ برهان

 

بار دگر به کوچه رندان گذر کنیم

تا بشکنیم توبه و سجاده تر کنیم ...

شاطر عباس صبوحی
 
۹۰۸

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸ - نکته به نکته، مو به مو

 

... رانده دیر و کعبه ام نیست به هر طرف نظر

چون نشود ستاره جو کوچه به کوچه کو به کو

بوی عبیر زلف تو در پس پرده خیال ...

شاطر عباس صبوحی
 
۹۰۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - احزاب سیاسی

 

... کماندان چون به سربازش نظر بر راست فرماید

زند در کوچه ی چپ عذر جوع و بی لباسی را

مگر شلاق سازد گرم این تنهای بارد را ...

ادیب الممالک
 
۹۱۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲

 

... سنگ گوید در هوا انی نذیر للکلاب

از در و دیوار خون بارد همی در کوچه ها

چون بگاه فرودین سیل از جبال اندر شعاب ...

... با زبان لطف فرمود ای سفیهان تا بکی

نوعروس عار را در کوچه بردن بی نقاب

باده از افیون نشاید خورد و من از سلع و عشر ...

ادیب الممالک
 
۹۱۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷

 

... آنکه بندد در محلت تیغ و افرازد سنان

یا بزه سازد کمان در کوچه و پیچد کمند

مادگان لرزند از بیمش چو از صرصر درخت ...

ادیب الممالک
 
۹۱۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱

 

... منبع فتنه و طغیان و ستم

روز در کوچه و بازار کسی

بتن تنها نگذاشت قدم

خانه ها یکسره بنگاه خطر

کوچه ها یکسسره دریای نقم

دیوها بودی در کسوت حور ...

ادیب الممالک
 
۹۱۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸

 

... در دل شراره بودش و خون جاری از جبین

آمد درون کوچه و زد پنجه با عدو

چندانکه رنجه شد تن و اندام نازنین ...

ادیب الممالک
 
۹۱۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - المطلع الرابع

 

... دزدان ز بیمش هر کران پوشیده رخت مادران

وز داد او سوداگران در کوچه کالا ریخته

در حضرتش بنهاده سر میران هند و کاشغر ...

ادیب الممالک
 
۹۱۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

... ز نور چهر روشن بزم یاران را بیاراید

سوی دروازه دولاب و کوچه مسجد سنگی

در قایمقامی باغ را با شوق بگشاید ...

ادیب الممالک
 
۹۱۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی

بار لبو نهاده پشت دراز گوشی ...

ادیب الممالک
 
۹۱۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۶

 

دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی

بار لبو نهاده پشت دراز گوشی ...

ادیب الممالک
 
۹۱۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

... خورده از ساغر مهتاب شراب

کوچه ای را تهی از مردم یافت

سیخ برداشت زمین را بشکافت ...

... گشت همسایه بناگه بیدار

سوی کوچه نگریست از دیوار

بانک و فریاد برآورد و نفیر ...

... گرد گشتند بدور سر او

مردم از کوچه و همسایه ز بام

هر یکی رانده بر او صد دشنام ...

ادیب الممالک
 
۹۱۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۵۷

 

ترسم که ازین محبت پنهانی

در کوچه رسوا زدگانم خواهی

خرمای تو می خورم ولی می ترسم ...

ادیب الممالک
 
۹۲۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۸۴ - تسبیح

 

... تسبیح ز من بگیر و از راه وفا

بر کوچه بود فرق شما با تسبیح

ادیب الممالک
 
 
۱
۴۴
۴۵
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
sunny dark_mode