گنجور

 
 
 
فضولی

هستی بوجود تو دلیلیست صریح

هر ذره بذکر تو زبانیست فصیح

فعلی که نه بر رضا تو نیست روا

قولی که نه از کلام تو نیست صحیح

صفی علیشاه

ای لعل لب تو معجز خضر و مسیح

گه زنده برمز می‌کنی گاه صریح

با هم نبود لطیف و خوش و قند و نمک

جز در سخنت که هست شیرین و ملیح

ادیب الممالک

ای آنکه برای من فرستی تسبیح

وانگاه کنی سوألکی خام و قبیح

چون دام پی دام نهی در ره خلق

زنار به تسبیح تو دارد ترجیح

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه