گنجور

 
۸۶۱

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳

 

... نباشد بیش ازین با عاشقان دلداری چشمت

حذر اولی ز بدمستی که خنجر در کفش باشد

از آن ترسم که مژگانت نماید یاری چشمت ...

جویای تبریزی
 
۸۶۲

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۳

 

بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد در کفش

قطره می سوزش تبخاله دارد در کفش

کرده گلچین سخت بیرحمانه تاراج چمن

چون جرس هر غنچه گل ناله دارد در کفش

نور مه بخشید عکس عارض او باده را

خط جام امشب نمود هاله دارد در کفش

عارضت تا در چمن آتش فروز رشک شد

گل ز هر برگی جگر پرکاله دارد در کفش

جویای تبریزی
 
۸۶۳

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۰

 

غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن

باده بستان از کفش در کاسه اغیار کن

آمد و رفت نفس پیوسته در سوهانگری است ...

جویای تبریزی
 
۸۶۴

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۹

 

بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای او

همچو کفش افتد برون رنگ حنا از پای او

شوخ بیباکی که دنبال دلم افتاده است ...

جویای تبریزی
 
۸۶۵

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۲ - درمدح خاتم انبیا محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم

 

... وز برای دشمنان باشد رگ ابر بلا

در کفش تیغ است یا موج است در بحر شکار

یا رگ ابری که بگرفته است از دریا هوا ...

جویای تبریزی
 
۸۶۶

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۶ - در منقب امام مهدی (ع)‏

 

... بر خویش چه نازد صدف از پهلوی گوهر

کز زحمت در یوزه کفش آبله دار است

دارم سه غزل هدیه یاران سخن سنج ...

جویای تبریزی
 
۸۶۷

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۱۰ - در منقبت حضرت امام موسی کاظم (ع)‏

 

... چه مایه گل که ز مدح خدایگان افشاند

امام دینی و دین موسی آنکه ابر کفش

گهر به جیب امید جهانیان افشاند ...

جویای تبریزی
 
۸۶۸

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۱۷ - در منقبت حضرت امام زین العابدین صلوات الله علیه و آله

 

... به قصد رد چو به شمشیرش آشنا شمشیر

جدا ز قبضه چنان در کفش بلند شود

که گوییا رگ ابری است بر هوا شمشیر ...

جویای تبریزی
 
۸۶۹

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۳۳ - در منقبت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (ع)‏

 

... از وجودش کرد بر خود آفرینش آفرین

آنکه شکل لابود تیغ دو سر را در کفش

تا کند نفی شریک ذات رب العالمین ...

جویای تبریزی
 
۸۷۰

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او

 

... گشت سراسیمه دوان کاروان

از کفشان شد چو عنان شعور

گشت نمودار چراغی ز دور ...

جویای تبریزی
 
۸۷۱

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲

 

... پامال خرام گشت خون دل خلق

تا کفش حنا به پای او چسبان شد

جویای تبریزی
 
۸۷۲

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

زان عارض لاله گون و آن خال بنفش

نه فکر کلاه دارم و نه غم کفش

با آن سر مژگان دل خونین مرا ...

جویای تبریزی
 
۸۷۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۲

 

... نام تکلف مباد ننگ تک و تاز مرد

ششجهتت خواب پاست کفش اگر مخملی ست

کلفت فردا همان دی شمر آزاد باش ...

بیدل دهلوی
 
۸۷۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰

 

... فقر نداشت این قدر رنج خیال پا و سر

خانه کفشدوز کرد فکر برهنه پاییت

آینه داری خیال شخص تو را مثال کرد ...

بیدل دهلوی
 
۸۷۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۳

 

... سایه در خواب می شمارد کام

عاجزی کفش مخملی دارد

مصلحتهاست وقف موی سپید ...

بیدل دهلوی
 
۸۷۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۳

 

... کم پایی طلب ماند ناقص خرام تحقیق

راه جهاد مسدود از کفش تنگ ما شد

در فکر دل فتادیم راحت ز دست دادیم ...

بیدل دهلوی
 
۸۷۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۶

 

... به طعن بیدل دیوانه سربرهنه نیایی

مباد کفش ز پا برکند به دست بپوشد

بیدل دهلوی
 
۸۷۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۴

 

... گردی نشد بلند ز بس عرصه تنگ بود

بوس کفش تبسم صبح امید کیست

اینجا همین بهار حنا گل به چنگ بود ...

بیدل دهلوی
 
۸۷۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۸

 

... او دلم داد تا به خود نگرم

من هم آیینه در کفش دادم

خالی ام از خود و پر از یادش ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۰

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵

 

... آنکه هرگز در میان حلقه هم صحبتان

کفش در پایم نسازد تنگ زنجیر است و بس

بس هدف گشتم ز هر جانب خدنگ غمزه را ...

قصاب کاشانی
 
 
۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
۴۶
۵۶