گنجور

 
۸۲۱

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۶

 

... خواهد که اوفتد ز فلک درکنار تو

گر بگذری به جانب دریا شهنشها

دریا خجل شود زکف بدره بار تو

در ملت و شریعت پیغمبر خدای ...

امیر معزی
 
۸۲۲

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۶

 

... از جود شاه عالم یابد جواب فتوی

هستند ابر و دریا بخشنده بر خلایق

گویی همی ستانند از جود شاه اجری ...

امیر معزی
 
۸۲۳

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۲

 

... افسر شاهان ملک سنجر سر سلجوقیان

آن گهربخشی که گویی دست او دریاستی

گر نه آنستی که جوید هرکس از دریا گهر

بوسه دادن دست او هرگز که را یاراستی ...

امیر معزی
 
۸۲۴

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۴

 

... تو ز کشورها که داری در چهارم کشوری

آب دریا قطره قطره لؤلؤ مکنون شود

گر به چشم همت اندر آب دریا بنگری

وز شرف بر شاخ طوبی سرفرازد هر درخت ...

امیر معزی
 
۸۲۵

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۴۵

 

... تو ز کشورها که داری در چهارم کشوری

گر نماید آتش سوزنده در دریا شگفت

بس شگفت است اینکه دریا دست و آذر خنجری

در میان کفر و دین شمشیر تو سدی قوی است ...

امیر معزی
 
۸۲۶

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۵۰

 

... کاملی بیند گرد آمده در مختصری

طرفه ابری است که از لجه دریا همه روز

بر سمن برگ همی بارد مشکین مطری

من به دریا کف او را به چه تشبیه کنم

که بود دریا در پیش کف او شمری

ای دلیری که به هرکار که تو عزم کنی ...

... هرکجا نشر کنم مدح تو چون آب روان

باد دریا ز سعادت بر تو چون شمری

تاکه در اول هر سال ز تاریخ عرب ...

امیر معزی
 
۸۲۷

امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

... که مست گردم و ساقی مرا به در کشدا

اگر به ساغر دریا هزار باده کشم

هنوز همت من ساغر دگر کشدا

امیر معزی
 
۸۲۸

امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

... یا ز عشق لولو و یاقوت شکر بار تو

چشم گوهر بار من هر شب چو دریا نیست هست

ور تو را صورت همی بندد که از چشم و دلم ...

امیر معزی
 
۸۲۹

امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

... بدین معنی خرد نپسندد از ما

که با دریا کنیم او را برابر

اگر گردون بپیماید مثنی ...

امیر معزی
 
۸۳۰

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

... اندر دل بندگان فزودست طرب

دریاست شه پاکدل پاک نسب

دریا به میان دجله در هست عجب

امیر معزی
 
۸۳۱

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق

از تو نکند به جود تا دریا فرق

گردد خجل و شود به آب اندر غرق ...

امیر معزی
 
۸۳۲

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱ - در شکر باری تعالی

 

... چه کار آید از زهره و از زحل

به دریا بود حوت و بر خوان حمل

تو را فلسفه سوی نیران کشید ...

ایرانشان
 
۸۳۳

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۶ - اشاره به نظم بهمن نامه

 

... دلم باز چون آتشی برفروخت

بجوشید طبعم چو دریا ز باد

همی آمدم بیت بی رنج یاد

ایرانشان
 
۸۳۴

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۸ - در مدح پادشاه اسلام

 

... به نیرو چو پیل و به زهره چو ببر

به کوشش چو دریا به بهره چو ابر

ببیند همه بودنیها به رای ...

... بجوشید تازی چو مور و ملخ

سیه گشت هامون و دریا و شخ

ز نیزه جهان گشت چون بیشه ای ...

... بر آن بادپایان چو پرنده زاغ

دمان و دنان پیش دریا و راغ

همی هرکسی خویشتن را ستود ...

... ز من یادگار است نزد مهان

تو دریایی ای شاه و من در جوی

نهاده به دریا به امید روی

اگر در یابم یکی زین میان

همانا نیاید به دریا زیان

چنان بخششم ده که شاهان دهند ...

ایرانشان
 
۸۳۵

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۰ - نیرنگ کوش با رومیان

 

... سرآور بر آن چند تن روزگار

به دریا درانداز تا ماهیان

خورش سیر یابند از آن ماهیان ...

... دل روز روشن چو شب چاک زد

کننده به دریا فگندند پنج

چو روز از دل شب برآورد گرد ...

ایرانشان
 
۸۳۶

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۲ - داستان اسکندر در خاور

 

... سپاهی که بر باد بربست راه

همی رفت تا پیش دریا رسید

که خورشید گردد از او ناپدید

لب ژرف دریا و مردم گروه

که گردد ز دیدارشان دل ستوه ...

... زمین از سیاهان بپرداختند

بکشتند چندان که دریا به رنگ

چو خون گشت تیره شب آمد به تنگ ...

ایرانشان
 
۸۳۷

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۵ - آغاز سرگذشت کوش پیل دندان

 

... نشان جست از ایشان همی چندگاه

همه بیشه و کوه و دریا بجست

از ایشان ندید او نشانی درست

ایرانشان
 
۸۳۸

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۶ - آوارگی جمشیدیان و زاده شدن آتبین

 

... گهی چون پلنگان به که در دوان

گهی چون نهنگان به دریا روان

بدین رنج و سختی همی زیستند ...

ایرانشان
 
۸۳۹

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۴۵ - فرستادن شاه چین، نیواسب را به جنگ ایرانیان

 

... شب و روز بودند بر جست و جوی

همه بیشه و دشت و دریا و کوه

بجستند وز جستن آمد ستوه ...

... که از موج او همچو کوه نوان

چو ابراز خروش و چو دریا ز جوش

چو کشتی سواران پولادپوش ...

... گزیده نهانی ز مردم گروه

به دریا اگر سنگ خاره شوید

وگر بر هوا چون ستاره شوید ...

ایرانشان
 
۸۴۰

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۵۷ - جنگ تن به تن شاه چین با کوش پیل دندان

 

... سواری هماورد من شد به جنگ

کز آن سان به دریا نکوشد نهنگ

بکوشیدم اندر میان سپاه ...

ایرانشان
 
 
۱
۴۰
۴۱
۴۲
۴۳
۴۴
۳۷۳