چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق
از تو نکند به جود تا دریا فرق
گردد خجل و شود به آب اندر غرق
از رشک بگرید و برو خندد برق
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق
از تو نکند به جود تا دریا فرق
گردد خجل و شود به آب اندر غرق
از رشک بگرید و برو خندد برق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیت شعر به زیبایی و بزرگی شخصیت فردی اشاره دارد که مانند ابر، نویدبخش برکت و نعمت است. وقتی دیگران به خوبیهای او نگاه میکنند، احساس خجالت میکنند زیرا نمیتوانند به او برسند. او به قدری از برکت و سخاوت برخوردار است که باعث میشود دیگران در حسرت بمانند، و این حسرت تا حدی است که مانند ابر در حال باریدن اشک میریزند.
هوش مصنوعی: وقتی ابر به دست تو نگاه کند، ای پادشاه شرق، به خاطر بخشندگیات نمیتواند از دریا جدا شود.
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر حسادت دچار خجالت و شرمندگی میشود و آنچنان تحت تأثیر این حس قرار میگیرد که احساس غرق شدن در آب را پیدا میکند. در عین حال، برق شادی و خنده به چهرهی دیگری میتابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم ار چه به خون شد ز غم هجر تو غرق
زین پس همه پیش تو به چشم آیم و فرق
دل نامهٔ شوق تو سپردست به باد
من در پی نامه میشتابم چون برق
ماییم به موج خیز حرمان شده غرق
چیزی نه به جز رعونت و حیله و زرق
ای کاش نمی یافت ره از لجه جمع
کشتی وجود ما سوی ساحل فرق
شماعیک آن به بحر مکاری غرق
می ریزد شمع بسکه با حیله و زرق
یک چشم زدن بیش نباشد روشن
گویی که بود فتیله اش از رگ برق
صوفی که بود اساس کارش بر زرق
ژاژش به دهان، خاک سیاهش بر فرق
خضر ره اوا پای سست، در گام نخست
نوح دگران و خویش تا گردن غرق
ایفرق ترا تاج تفاخر بفرق
در بحرمی از خماریم ساز غرق
مپسند که امشب برمستان غرور
ریزم عرق وجه پی وجه عرق
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.