گنجور

 
۷۸۱

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

... بی گنه بر من مکن تیزی چو خار

لاله خود رویم از فرقت مکن

حجره من ز اشک خون چون لاله زار

چون شکوفه گرد بدعهدی مگرد ...

سنایی
 
۷۸۲

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

... تا ترا بر یاسمین رست از بنفشه برگ مورد

عاشقان را زعفران رست از سمن بر لاله زار

یوسف عصر ار نه ای پس چون که اندر عشق تو ...

سنایی
 
۷۸۳

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

... مهر و ماهی گر بدندی مهر و ماه

سرو قد و لاله رخسار ای پسر

بشکنی بازار خوبان جهان ...

سنایی
 
۷۸۴

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷

 

... دارم ز تو تا جان بود در دل هوا در جان هوس

چشمم به سان لاله ها اشکم به سان ژاله ها

هر ساعت از بس ناله ها بر من فرو بندد نفس ...

سنایی
 
۷۸۵

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

... چون رزم کنی و بزم سازی

ای لاله رخ سمن بناگوش

گویند ترا مه قدح گیر ...

سنایی
 
۷۸۶

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶

 

... جز نام تو نیست بر زبانم

تا لاله شدت حجاب لولو

لولوست همیشه بر رخانم ...

سنایی
 
۷۸۷

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵

 

... ما نه مردان عاقبت نگریم

بنده نیکوان لاله رخیم

عاشق دلبران سیمبریم ...

سنایی
 
۷۸۸

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

 

... ما به یک دم آتش اندر چرخ و بر چنبر زنیم

گه ز رخسار بتان بر لاله و گل می خوریم

گه ز زلف دلبران با مشک و با عنبر زنیم ...

سنایی
 
۷۸۹

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸

 

... چون درآیی ز در توام به زمان

بردمد لاله زار و سوسن من

تا سنایی ترا همی گوید ...

سنایی
 
۷۹۰

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

... با ما چو حلقه دار لبان چون نگین مکن

خواهی که لاله پاش نگردد دو چشم من

از روی خویش چشم خسان لاله چین مکن

بنشانمان بر آتش و بر تیغ و زینهار ...

سنایی
 
۷۹۱

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴

 

... می خور ز جام و بلبله با ما خور و با ما نشین

مشک از هلال انگیختی وز لاله عنبر بیختی

وز مه فرود آویختی کرده به چنگ اندر عجین ...

سنایی
 
۷۹۲

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹

 

از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله

بی خواب و بی قرارم چون بر گلت کلاله

خدمت کنم به پیشت همچون صراحی از جان ...

... تا روز ژاله بارد از چشم همچو رودم

آری نکو نماید بر روی لاله ژاله

دارم هزار بوسه بر روی و چشم تو من ...

سنایی
 
۷۹۳

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۸

 

... دلهای عاشقان را در پرده هوایی

یاقوت بار کردی عشاق لاله رخ را

از نوک کلک نرگس بر لوح کهربایی ...

سنایی
 
۷۹۴

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۰

 

لؤلؤ خوشاب من از چنگ شد یکبارگی

لاله سیراب من بی رنگ شد یکبارگی

دلبری را من به چنگ آورده بودم در جهان ...

سنایی
 
۷۹۵

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۰

 

... که از حال من مسکین دلت را نیست آگاهی

چو بی آن روی چون لاله بگریم زار چون ژاله

کنم پر نوحه و ناله جهان از ماه تا ماهی ...

سنایی
 
۷۹۶

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در توحید

 

... خاکی که همه ژاله ستد از دهن ابر

تا بر کند آن لاله خوش خفته ستان را

چندان ز هوا ژاله ببارید بدو ابر

تا لاله ستان کرد همه لاله ستان را

از رنگ گل و لاله کنون باز بنفشه

چون نیل شود خیره کند گوهر کان را ...

سنایی
 
۷۹۷

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در مدح خواجه مسعود علی‌بن ابراهیم

 

... آب صفوت پسری چه زنخی شکر لب

کله بر گلبن او راست چو بر لاله سواد

مژه بر نرگس او راست چو بر خار رطب ...

سنایی
 
۷۹۸

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - در مدح سید عمید سیدالشعرا ابوطالب محمد ناصری علوی

 

... کنند لانه و باده بدل بر آتش و آب

ببین تو اینک بر لاله قطره باران

اگر ندیدی بر هم مقطر آتش و آب ...

سنایی
 
۷۹۹

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در ستایش سلطان سنجر

 

... آن تواناییش بین کز ناتوانی آمدست

آتش لاله چرا افروخت آب چشم ابر

کبرا از خاصیت آتش نشانی آمدست ...

... راست خواهی هر کجا گل نافه ای از لب گشاد

همچو لاله غنچه را بسته دهانی آمدست

لاف هستی زد شکوفه پیش رای روشنش ...

سنایی
 
۸۰۰

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - در مدح خواجه عمید ثقةالملک، طاهر

 

... امشب او زربار خواهد کرد

از تن لاله پوش لولو پاش

صد نهان آشکار خواهد کرد ...

سنایی
 
 
۱
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۳۶۲