ای رخ تو بهار و گلشن من
همچو جانست عشق در تن من
راست چون زلف تو بود تاریک
بی رخ تو جهان روشن من
همچو خورشید و ماه در تابد
عشق تو هر شبی ز روزن من
دست تو طوق گردن دگری
غم عشق تو طوق گردن من
ماه را راه گم شود بر چرخ
هر شبی از خروش و شیون من
گر تو یک ره جمال بنمایی
برزند بابهشت برزن من
خاک پایت برم چو سرمه به کار
گرچه دادی به باد خرمن من
رنجه کن پای خویش و کوته کن
دست جور و بلا ز دامن من
رادمری کنی به در نبری
بنهی بار خلق بر تن من
چون درآیی ز در توام به زمان
بردمد لالهزار و سوسن من
تا سنایی ترا همی گوید
ای رخ تو بهار و گلشن من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر زیبایی و عشق معشوق را توصیف میکند و به تشبیههای دلنشینی برای بیان احساسات خود میپردازد. معشوق را بهاری و گلشن میداند که وجودش زندگیبخش است و عشقش را مانند جان خود در بدن میبیند. او تاریکی زلف معشوق را با روشنایی جهان مقایسه میکند و شبها را با عشق او روشن میداند. شاعر درعین حال از غم عشق و درد جدایی نیز سخن میگوید و آرزو دارد که معشوق یک بار خود را نشان دهد تا همه چیز درخشانتر شود. او خاک پای معشوق را بر سر خود مینهد و از او میخواهد که رنجش را کمتر کند و بار سنگین کشیدن غم را از دوش او بردارد. در نهایت، شاعر به زیبا شدن دنیا با ورود معشوق اشاره کرده و از او میخواهد که در زندگیاش حضوری پررنگ داشته باشد.
هوش مصنوعی: صورت تو مانند بهار و گلستان من است و عشق در وجود من مانند جان است.
هوش مصنوعی: حقیقت مانند تاریکی زلف توست، که بدون وجود تو، دنیا برای من روشن نمیشود.
هوش مصنوعی: عشق تو همچون خورشید و ماه در زندگی من میدرخشد و هر شب از طریق روزن خانهام، نورش را دریافت میکنم.
هوش مصنوعی: دست تو زنجیری است بر گردن دیگری و غم عشق تو زنجیری است بر گردن من.
هوش مصنوعی: هر شب از شدت فریاد و نالهام، ماه ممکن است مسیر خود را گم کند.
هوش مصنوعی: اگر تو یک بار زیباییات را به نمایش بگذاری، میتوانی مرا به بهشت راهنمایی کنی.
هوش مصنوعی: من خاک پای تو را به عنوان سرمه میپرستم، هرچند که تو خرمن زندگیام را به باد دادی.
هوش مصنوعی: بدن خود را به زحمت بینداز و از آزار و مشکلات دوری کن تا من از این دردها و رنجها رهایی یابم.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا به من لطف کنی، نمیتوانی بار مسئولیت و مشکلات دیگران را از دوشم برداری.
هوش مصنوعی: زمانی که تو به درونم وارد میشوی، زندگیام مانند لالهزار و گلهای سوسن شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: تا سنایی به تو میگوید،ای چهرهات مانند بهار و باغ گلهای من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ وزری نه زان به گردن من
صاحبش دست زد به دامن من
آتشی عشق زد به خرمن من
که دل وجان بسوخت درتن من
خون دل بسکه ریختم از چشم
لاله زاری شده است دامن من
غم عالم گرفته جا گوئی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.