ای من غلام روی تو تا در تنم باشد نفس
درمان من در دست توست آخر مرا فریاد رس
در داستان عشق تو پیدا نشان عشق تو
در کاروان عشق تو عالم پر از بانگ جرس
نیکو بشناسم ز زشت در عشقت ای حوراسرشت
ار بیتو باشم در بهشت آید به چشمم چون قفس
از نزدت ار فرمان بود جان دادنم آسان بود
دارم ز تو تا جان بود در دل هوا در جان هوس
چشمم بهسان لالهها اشکم بهسان ژالهها
هر ساعت از بس نالهها بر من فرو بندد نفس
ای بت شمن پیشت منم جانم تویی و تن منم
گر کافرم گر مؤمنم محراب من روی تو بس
هر چند بیگاه و بهگه کمتر کنی بر من نگه
زین کرده باشم سال و مه میدان عشقت را فرس
گر حور جنت فیالمثل آید بر من با حلل
من بر تو نگزینم بدل جز تو نخواهم هیچکس
پرهیزم از بدگوی تو زان کمتر آیم سوی تو
پس چون کنم کان کوی تو یک دم نباشد بی عسس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و وابستگی شاعر به محبوبش است. شاعر خود را غلام و بنده محبوب میداند و درمان روح خود را در دستان او میبیند. او عاشقانه از دل و جان برای محبوبش مینالد و حتی زندگی در بهشت را بدون وجود او قفس میداند. احساساتش شدید و پرشور است و حاضر است جانش را برای رسیدن به محبوب فدای کند. شاعر تأکید میکند که هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند جای محبوبش را بگیرد و او در عشقش به کمال رسیده است. همه احساسات و افکار او حول محور محبوب میچرخد و عشقش به او را غیرقابل تغییر میداند.
هوش مصنوعی: ای عشق من، من تا زمانی که نفس در بدن دارم، همیشه در خدمت تو هستم. حالا که درمان درد من در دستان توست، به من کمک کن و نجاتم بده.
هوش مصنوعی: در داستان محبت تو نشانههای عشق تو دیده میشود. در جمع عاشقان صداهای دلنشینی به گوش میرسد که نشانه عشق توست.
هوش مصنوعی: در عشق تو، ای زیباتر از حوریان، خوب و زشت را میشناسم. اگر در بهشت هم باشم، بدون تو، آنجا برایم مانند قفس خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر از من بخواهی جانم را بدهم، انجام این کار برایم آسان خواهد بود. من تا زمانی که زندهام، عشق و خواستهام به تو در دل وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشمم مانند لالههاست و اشکهایم همچون شبنمها، هر لحظه بهخاطر نالهها و اندوههایی که دارم، نفس کشیدنم دشوار شده است.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، من برای تو زندگی میکنم و وجودم وابسته به توست. حتی اگر ریاکار باشم یا مؤمن، جایگاه من در این دنیا تنها چهره توست.
هوش مصنوعی: هرچند که تو کمتر از قبل به من نگاه میکنی، ولی از این کار من برای سالها و ماهها در عشق تو شرطی شدهام.
هوش مصنوعی: اگر حوری بهشتی مشابه تو به سراغم بیاید و با لباسهای زیبا و دلفریبش خود را به من عرضه کند، هرگز تو را رها نخواهم کرد و هیچ کس دیگری را به جای تو انتخاب نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: من از بدگویی تو دوری میکنم و کمتر به سمت تو میآیم، اما چگونه میتوانم از کوی تو دور باشم در حالی که هیچ لحظهای بدون نگهبان نیست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من عسس
حیلت چه سازم تا مگر با تو برآرم یک نفس
گر من به کویت بگذرم بر آب و آتش بسترم
ترسم ز خصمت چون پرم گیتی بود بر من قفس
در جستنش روز و شبان گشتم قرین اندهان
[...]
بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس
ور پایبندی همچو من فریاد میخوان از قفس
گیرند مردم دوستان نامهربان و مهربان
هر روز خاطر با یکی ما خود یکی داریم و بس
محمول پیش آهنگ را از من بگو ای ساربان
[...]
چون من ندارم جز تو کس جز تو ندارم هیچکس
فریاد خوانم بر درت آخر به فریادم برس
آشفته ام چون موی تو بر آرزوی روی تو
سرگشته ام در کوی تو بر تو ندارم دست رس
گفتم ز لعلت خسته ام یک شربت آبی ده مرا
[...]
رحمش نمیآید به من چندانکه میسوزم نفس
من تنگتر سازم نفس او تنگتر سازد قفس
من خود فتادم از نفس، یکم دم نگفتی ناله بس
مردم من ای فریادرس، فریادرس، فریادرس
در هجر آن روی چو مه و زیاد آن زلف سیه
[...]
کی در بهاران دیده ای بلبل فرو بندد نفس
یا در میان کاروان بی غلغله ماند جرس
پائی بدامان میکشم در دیده افغان میکشم
فریاد پنهان میکشم چون نیستم فریادرس
دیگر بیاد گلستان بیجا بود آه و فغان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.