گنجور

 
۷۲۰۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

... بگذر به شتاب اندر از رود سماوه

در دیده من بنگر دریاچه ساوه

وز سینه ام آتشکده پارس نمودار ...

... وز پیکرشان دیبه دیباج گرفتیم

ماییم که از دریا امواج گرفتیم

و اندیشه نکردیم ز طوفان و ز تیار ...

... وز ناحیه غرب به افریقیه راندیم

دریای شمالی را بر شرق نشاندیم

وز بحر جنوبی به فلک گرد فشاندیم ...

ادیب الممالک
 
۷۲۰۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

... خسان را جز قبای ماتم اندر بر نمی ماند

بلی با موج دریا شعله اخگر نمی ماند

به پیش تند صرصر تل خاکستر نمی ماند

همایون آن امیری کو رخش جز خو نمی ماند

دلش جز بر یکی دریای پرگوهر نمی ماند

دو دستش جز بدو گردون پر اختر نمی ماند ...

ادیب الممالک
 
۷۲۰۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

... که باید تهنیت بر روی میر این عید خرم را

امیرا همتی داری که دریا را خجل سازی

بدان دایم دل مردم بدست آری تو بنوازی ...

... امیرا منت ایزد را که ملک بیکران داری

درونی غیرت دریا و دستی رشک کان داری

ز برق تیغ روی خصم را چون زعفران داری ...

... به هنگام شداید مفلسانرا گنج قارونی

به دریای حوادث خستگان را فلک مشحونی

تو در هنگام گردش بر خلاف چرخ وارونی ...

ادیب الممالک
 
۷۲۰۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

... زین شه با خرد دادگر دادپژوه

پرتو داد درافتاده به دریا و به کوه

شه پرستان را شاهی ست فروزنده نژاد ...

ادیب الممالک
 
۷۲۰۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری

 

... برآمد کرد روشن سطح گردون

به دریا گشت جاری فلک مشحون

بت نوشین لبم از خواب برخواست ...

... ز داغ نوجوانان زار و خسته

ز اشگ دیده در دریا نشسته

به زاری بر سر و بر سینه می زد ...

... که خصم افروخت آذرها بجانم

شنو فریادم ای دریای غیرت

برس بر دادم ای غمخوار امت ...

... بود چندانکه از غرب است تا شرق

ز جود این علی دریا بخون غرق

ز نورش بر مه و کیوان سنا برق ...

ادیب الممالک
 
۷۲۰۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - خطاب به آقای میرزا هادی حایری و گله از ابناء زمان

 

... در کشور حقایق هستی تو مالک الملک

دریای معرفت را باشد مناقبت فلک

گیتی ندیده هرگز اندر نژاد و پروز ...

... تو مرکز کمالی قطب رجای علمی

دریای فضل و هوشی کوه وقار حلمی

ای خواجه کار گیتی چون باژگونه باشد ...

... تا خویش را شمارد از جهل خالق الکون

قطره بخویش نازد کم شعبه ایست دریا

ذره بخویش بالد کم لمعه ایست بیضا ...

... شیخ العراق مانا سنگ مرا سبک دید

دریای ژرف بودم آب مرا تنک دید

گردون حشمتم را بی اختر و حبک دید ...

ادیب الممالک
 
۷۲۰۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷

 

... تو درین خاک چو زر باش و درین باغ چو گل

زده فکرت بفلک پایه و بر دریا پل

شجر خلدی و بستان تو بخت تو بود ...

... منم آن کوه که بر چرخ ستیغ است مرا

دل چو دریا کف بخشنده چو میغ است مرا

نامه و خامه به از استر و تیغ است مرا ...

ادیب الممالک
 
۷۲۰۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰

 

... من این رواق سلیمان توانم از منقار

ز جای کند و به دریا فکند و خاکش رفت

به خشم شد شه و گنجشک بی نوا چون یافت ...

ادیب الممالک
 
۷۲۰۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۶

 

... صیت دانش در صف کون و مکان انداخته

گه چو ابر اندر بهاران خیمه بر دریا زده

گه چو سیل از کوهساران سوی صحرا تاخته ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۴ - در زیر عکس جناب منتظم الدوله آقای مصطفی قلیخان فیروزکوهی نوشتم

 

... تا ابد از دست دل و دست او

خوشد و جوشد دل دریا و کوه

جودی و مهلان بر حلمش سبک ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۷

 

... هزار جادو و چندین طلسم بشکستی

اسیر شست تو شد عافیت درین دریا

که همچو ماهی آزاد گشته از شستی ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

... خواست از خشم در آب افکندش

غوطه ور در دل دریا کندش

عقل گفتش چکنی دست بدار ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - آزمند خسیس

 

... تا بکی آب برکشم از چاه

جست باید بسوی دریا راه

بیشک این مرغ را بخانه دل ...

... می فریبد مرا بخایه زر

باید آن گنج خانه را دریافت

شکمش بر درید و سینه شکافت ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵

 

... دلیل اولینش گردی آب

به دریا اندر آوین نکته دریاب

که بحر از بر فزونتر هست بیشک ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در ستایش آب شلف معدنی تنکابن

 

... در یکی زهر و در یکی پادزهر

صدف و در کشیده از دریا

خزف و لعل کرده از خارا ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰

 

... کمینه یادگارت جشن نوروز

که از دریا درآوردی درین روز

تو بستی یوغ و گاوآهن بورزو ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲

 

... قاتل و مقتول با هم محرمند

قطره و دریا یکی در پیششان

صد سلیمان آمده درویششان ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱ - گفتار میرزا صادق خان امیری - ادیب الممالک فراهانی

 

... لجه گرداب دان جزیره اداک

شاخ آبه خلیج و یم دریا

حصن و قلعه و حصار انبا خون ...

ادیب الممالک
 
۷۲۱۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۹ - بند نهم

 

... و آنکس که بر فرازش بازی گر است غازی

خیزآب و کوهه موج است دریا کنار ساحل

اشناب و آشنا دان و اشناء آب بازی ...

ادیب الممالک
 
۷۲۲۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۷

 

تاریک شد جهان ز ملال نظرعلی

دریا گریست خون ز خیال نظرعلی

ابر آورد قطیفه ز نهار در کنار ...

ادیب الممالک
 
 
۱
۳۵۹
۳۶۰
۳۶۱
۳۶۲
۳۶۳
۳۷۳