صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۴
... روی هوا ز دود جگرهاست دوده رنگ
پشت زمین ز خون بدن هاست لاله گون
استاده پیش چشم تو اینک به جنگ جای ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۴۲
... یک ذره التفات بفرما به خواهرم
رخ ژاله بار ز اشک و دل از داغ لاله زار
افغان کشید باز که آه ای قتیل زار
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۴۷
... وز خون نوخطان خداخوان خاک خفت
چون طرف باغ بادیه را لاله زار بین
این خیل داغ دیده هجران کشیده را ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۵۸
... تا در صف محاربه مخضوب شد به خون
چون لاله خط و زلف جوانان گل عذار
کش آبیار ابر به دامان دشت و کوه ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۱
... دل های لخت لخت و جگرهای ریش ریش
جوشید جای لاله ز بستان کربلا
زقوم کفر و زندقه و شاداب و شادخوار ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۲
... سیراب دم یکی لب عطشان کربلا
از داغ لعل لاله رخان سر زند هنوز
گل های آتشین ز گلستان کربلا ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۳
... بر داغ زخم های تو گلگون کفن دمید
هم رنگ لاله سنبل و ریحان کربلا
از یادکام خشک تو هرچ آب خورده بیش ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۸۱
... خفتند خشک لب همه بر خاک و خونشان
تر کرد لاله و خس ربع و دمن دریغ
در نینوا به نصرت دین نبی نبود ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۸۸
... از خون نوخطان خس و خاشاک کربلا
هفتاد روضه لاله و گل داد بی دریغ
بر باد فتنه صرصر هتاک کربلا ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۹۱
هر گه به سیر لاله نظر در چمن کنم
یاد از علی اکبر گلگون کفن کنم ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۱۱۲
... تا شد شقایق تو شبه گون ز تشنگی
گل های آتشین دمد از لاله زار ها
سیراب از اشک ما چو نشد تشنه ای چه سود ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » رقیهنامه » بخش ۲
... کرد چون پیراهنش از تن برون
پای تا سر دیدش از خون لاله گون
پشت و پهلو کتف و بازو دست و پای ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۱
... هر امیری را رو به جنگ آمد
پشت خاک از خون او لاله رنگ آمد
هر صغیری را حلق و لب پاره ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۴
جز ماریه آمد کی پیش رخ خواهرها
چون لاله ستان دشتی از خون برادرها
فرزند پیمبر رایک تن نکند یاری ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۵
... گلستان کرده از خون روی هامون ز جفایت
یکی را لاله زار از خون کنار است ز جفایت
یکی را دامن از خون لاله زار است ز جفایت
تن قومی تپان در لجه خون ز جفایت ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۱۰
... ز ما هفتاد تن یک یک برون آمد
که خاک از خون پاکش لاله گون آمد
پدر تنها عدو بی رحم و ما بی کس ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۱۵
... این باد مخالف ز کجا خاست که آمیخت
هفتاد چمن لاله و گل با خس و خاشاک
نگذاشت اثر اهل زنا ز آل پیمبر ...
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۳۸
... این ستم را هیچ کس صادر نگشت
گشته از خون شهیدان لاله گشت
چون فضای گلستان دامان دشت ...
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۷
... سرنوشت ازلی بود که داغ غم عشق
جای دادند به دل لاله صحرایی را
آنکه سر باخت به صحرای جنون می داند ...
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
... از کوهکن نشان و ز مجنون خبر دهند
گل ها و لاله های تلال و جبال ها
جانا قسم به جان عزیزت که تا سحر ...