گنجور

 
۴۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۰

 

تا گلستان را نهال قامتش آباد کرد

باغبان چندین خیابان سرو را آزاد کرد

سنگ را در ناله می آرد وداع دوستان ...

صائب تبریزی
 
۴۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۵

 

... گر شوم در سنگ پنهان چون شرارم می کشد

شد نمایان زخمم از سیر خیابان بهشت

دل به سیر کوچه باغ زلف یارم می کشد ...

صائب تبریزی
 
۴۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۶

 

... آب گوهر را کجا سیلاب دیگرگون کند

می کند در خانه گلگشت خیابان بهشت

هر که صایب می تواند مصرعی موزون کند

صائب تبریزی
 
۴۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۵

 

... آنچنان کز خط کشیدن صفحه باطل می شود

جلوه او یک خیابان سرو را از پافکند

چون سپند آید سویدا در دل عاشق به رقص ...

صائب تبریزی
 
۴۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۳

 

... سرو را از طوق در زنجیر قمری می کشد

در خیابان که قد او خرامان می شود

روی آتشناک او در پرده شرم و حیا ...

صائب تبریزی
 
۴۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵۵

 

... دلش آویخته پیوسته به یک مو باشد

نکشد دل به تماشای خیابان بهشت

هرکه را در نظر آن قامت دلجو باشد ...

صائب تبریزی
 
۴۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸۸

 

... هر سوخته جانی که طلبکار تو باشد

هر چاک قفس از تو خیابان بهشتی است

خوش وقت اسیری که گرفتارتو باشد ...

صائب تبریزی
 
۴۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹۸

 

... بیش از همه زخمی به جگر کارگر آمد

راهش به خیابان حیات ابد افتاد

عمری که به اندیشه زلف تو سرآمد ...

صائب تبریزی
 
۴۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۱

 

... به هر گلشن که آن شمشاد قامت درخرام آید

خیابان می کشد چون سروقد ازشوق رفتارش

سفید از گریه شد چون قند بادام سیه چشمان ...

صائب تبریزی
 
۵۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲۲

 

... اگر به خانه زین بنگرد زلیخایش

فتدرهش به خیابان عمر جاویدان

چو سایه هرکه تواند فتاد درپایش ...

صائب تبریزی
 
۵۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۶۷

 

... این خار را نگرکه گرفته است خوی گل

از چاک سینه سیر خیابان گل کند

آن را که بی نیاز ز گل ساخت بوی گل ...

صائب تبریزی
 
۵۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳۷

 

... در دل بحرم اگر بر لب ساحل باشم

عالم از جلوه یارست خیابان بهشت

من به یک دیده حیران به که مایل باشم ...

صائب تبریزی
 
۵۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۲۰

 

... بر آن رخسار چشم آسمان گون را تماشا کن

اگر میل خیابان بهشت جاودان داری

نظر بگشای آن بالای موزون را تماشا کن ...

صائب تبریزی
 
۵۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۰

 

... زان زخم نمایان که ز تیغ تو ربودم

افتاد خیابان بهشت از نظر من

در حسرت یک مصرع پرواز بلندست ...

صائب تبریزی
 
۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۷

 

... تیغ را سازد علم چون غمزه جادوی او

می رود دایم سراسر در خیابان بهشت

هر که را زخم نمایانی است از بازوی او ...

صائب تبریزی
 
۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۰

 

... افتاد چشم هر که به طرف کلاه تو

در چشم اهل دید خیابان جنت است

هر چاک سینه ای که شود شاهراه تو ...

صائب تبریزی
 
۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۹

 

... جز آفتاب دیده وری یافتی بگو

زین تیره خاکدان به خیابان باغ خلد

غیر از شکاف سینه دری یافتی بگو ...

صائب تبریزی
 
۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۱۳

 

... از اشتیاق جلوه آن آفتاب رو

قد می کشد چو سرو خیابان صبحگاه

دایم به روی خلق در فیض باز نیست ...

صائب تبریزی
 
۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۵

 

... درین دو هفته که دفتر گشاده است شکوفه

چگونه فرق کند کوچه را کسی ز خیابان

که همچو برف به هر جا فتاده است شکوفه ...

صائب تبریزی
 
۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۵۹

 

... چاشنی گیر لب لعل شکرخای که ای

چشم می پوشی ز گلگشت خیابان بهشت

در کمین جلوه سرو دلارای که ای ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸