زخمی که ز تیغ تو مرا بر سپر آمد
بیش از همه زخمی به جگر کارگر آمد
راهش به خیابان حیات ابد افتاد
عمری که به اندیشه زلف تو سرآمد
در دیده خورشید سیه کرد جهان را
خطی که ازان چهره روشن بدرآمد
دست از کمر مور میانان نکشیدم
چندان که مرا شیشه دل بر کمر آمد
هر برگی ازوبرگ نشاط است جهان را
چون فاخته سروی که مرا زیر پر آمد
از شور قیامت نکند روی به دنبال
هرکس به تماشای تو از خویش برآمد
از خویش برون رفته به همراه ناستد
آواره شد آن کس که مرا بر اثر آمد
نه روزی موری شد و نه قسمت برقی
این دانه به امید چه از خاک برآمد
فارغ ز جهان کرد مرا تیغ شهادت
آسوده شد آبی که به جوی گهر آمد
شد حلقه بیرون در اندیشه کونین
در خانه هر دل که خیال تو در آمد
از دانه ما نشو و نما چشم مدارید
کاین تخم نفس سوخته از خاک برآمد
صائب چه کشم منت دلسوزی احباب
چون لاله مرا داغ برون از جگر آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن درد و رنج عاشقانه و عاطفی شاعر میپردازد. شاعر از زخمهای ناشی از عشق سخن میگوید که هر کدام عمیقتر از دیگری است، و احساس میکند که عشق او به معشوقش باعث شده که هم دچار درد شود و هم زندگیاش تحت تاثیر قرار گیرد. او به طور نمادین اشاره میکند که چقدر عشق او عمیق و نافذ است و چطور وجود معشوقش جهان او را تغییر داده است. در نهایت، شاعر به سرنوشت و ناکامیهایش در عشق اشاره میکند و حسرت و دلتنگیاش را در قبال عشق از دست رفته بیان میکند. این احساسات موجب آوارهگی او شده و عشق را به عنوان عاملی برای تغییر در جهان اطرافش توصیف میکند.
هوش مصنوعی: به زخمهایی که از تیغ تو بر من آمد، کمتر از زخمهایی نیست که به دل من نشسته و آزارم میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که عمر انسان به سرانجام میرسد و در نهایت به مقصدی میرسد که پر از زندگی و حیات است. زندگی که با فکر و یاد زلف و زیبایی معشوق سپری شده، به پایانی میرسد و این زیبایی در ذهن باقی میماند.
هوش مصنوعی: خورشید با تاریکی خود، جهانی را تیره و تار کرده است، و از چهرهای روشن، خطی نمایان شده است.
هوش مصنوعی: من لحظهای از تلاش و کوشش دست برنداشتم، تا جایی که احساس کردم سنگینی دل و احساساتم در کمرم جمع شده است.
هوش مصنوعی: هر برگ از درختان مانند نشانهای سرشار از زندگی است، همانطور که دنیا را مانند یک فاخته که در زیر پرش ایستاده، میپوشاند.
هوش مصنوعی: از هیجان روز قیامت، کسی به کسی توجهی ندارد و همه به تماشای تو آمدهاند و از خود غافل شدهاند.
هوش مصنوعی: کسی که به عشق و آرزوهایش رسیده است، از خود خارج شده و در جستجوی آنچه که دوست دارد، آواره و بیقرار شده است.
هوش مصنوعی: نه موری روزی پیدا کرد و نه برقی از دانهای که به امیدی از خاک رشد کرده به دست آمد.
هوش مصنوعی: شمشیر شهادت مرا از دنیا رها کرد و آب جویبار گوهر، آرام گرفته است.
هوش مصنوعی: در اینجا گفت شده که در اندیشه و تفکر تمام موجودات، یک حلقه وجود دارد که نشاندهنده ورود خیال و یاد تو به دلها است. هر گاه فکر تو به دل کسی برسد، در واقع در آن دل رخنهای به وجود آمده که آن شخص خود را تحت تأثیر ذهن و احساس تو مییابد.
هوش مصنوعی: بنگرید که از دانهای که کاشتهاید، انتظار نداشته باشید که به راحتی رشد کند، زیرا این دانه از خاکی برخواسته که نفسش سوخته است و شرایط سختی را تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: صائب، چرا باید من از دلسوزی دوستانم رنج ببرم؟ همانطور که لاله داغی درون خود دارد، من هم درد و رنجی عمیق را احساس میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ز آمدن دوست بر من خبر آمد
گوئی سرم از ناز بخورشید برآمد
چون شاخ گلی بودم پیوسته بی بار
بر من ز گل شادی پیوسته برآمد
روزی همه درد و غم مردم بسر آید
[...]
سلطان جهان در کف پیری شده عاجز
تدبیر شدن کن تو که چون شست درآمد
روزت بنماز دگر آمد بهمه حال
شب زود درآید که نماز دگر آمد
بیچاره تن من که ز غم جانش برآمد
از دست بشد کارش و از پای درآمد
هرگز به جهان دید کسی غم چو غم من
کز سر شودم تازه چو گویم به سر آمد
آن داد مرا گردش گردون که ز سختی
[...]
در راه مرادی صنمی در گذر آمد
رفتار چنان ماه مرا در نظر آمد
شوخی شکری سروقدی قحبککی چست
کز حسن ز خورشید بسی خوبتر آمد
در پیش وی استادم و راهش بگرفتم
[...]
بدرود شب دوش که چون ماه برآمد
ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست
مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد
نقلم همه شد شکر و بادام که آن بت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.