داغند ز رخسار تو ای رشک چمن ها

چون لاله شهیدان به سمن زار کفن ها

از شرم صدف را به دهان مهر خموشی ست ...

... انصاف چه شد شعله فروز غضبش را

کاری به تماشای گل و لاله نداریم

خوش کرده ام از باغ شراب عنبش را ...

... قلم پیغامی از مشکل پسندان می دهد ما را

به دشت از جلوه های لاله داغم تازه می گردد

که یاد از سینه های دردمندان می دهد ما را ...

ز مژگان ساختم گلگون چنان روی بیابان را

که داغ لاله کردم مردم چشم غزالان را

نه آنم کز جفای عشق آسان دست بردارم ...

... بر فرش سنبل و گل بودم حزین خرامان

چون داغ لاله در خون هجران نشاند ما را

... من خونین جگر از بس که با خود داغ او بردم

کنی هرجا به خاکم لاله زاری می شود پیدا

به استغنا چنین مگذر ز من ای برق سنگین دل ...

نیست هوای بوستان کنج قفس خزیده را

لاله ستان خود کنم سینه داغ دیده را

قاصد اگر شنیده ای از لب یار وعده ای ...

... شفق پرورده اشک است رنگ زعفران زارم

ز رشک سرخ رویی داغ کردم لاله زاران را

دو دستم زیر سنگ سرگرانی مانده از عمری ...

... جانم ز جام ساقی گلچهره مست بود

زان پیشتر که لاله به ساغر کند شراب

صوفی پیاله گیر که دل از جهان گرفت ...

... زان پیشترکه چهره به می ارغوان کنی

داغت چو برگ لاله دلم را کباب داشت

غمگین نیم که لب نگشودی به پرسشم ...

... ای دل بزن امروز مرا بر سر مژگان

از لخت جگر لاله حمرایی اگر هست

از عالم حیرت نرود آینه بیرون ...

... سپهر بی سر و پا گرد کاروان من است

رواست لاله اگر کاسه داشت پیش کفم

گلیست داغکه مخصوص گلستان من است ...

... محکم اساس عشق ندانم بنای کیست

هر دل که هست لاله صفت داغدار اوست

بیگانه خوی ما به جهان آشنای کیست ...

زان شراری که نهان در دل خارا می سوخت

شمع در انجمن و لاله به صحرا می سوخت

بود از ساقی ما دوش ز بس مجلس گرم ...

اشکم نمک به یاد لبت در ایاغ ریخت

غم لاله لاله خون دل از چشم داغ ریخت

از خار خار هجر تو پای تلاش من ...

... باشدگلی ز غنچه دلیهای من حزین

اشکم که لاله لاله به دامان باغ ریخت

... جوش داغ است به گلگشت تماشا بخرام

لاله زار دل ما دامن صحرای خوشی ست

بخت مردان جهان خفته و حیزان مستند ...

... از سر نرود شمع صفت افسر داغم

بر سر زده ام لاله گلزار محبت

تا سر نشود خاک سر کوی تو ما را ...

... سرم خاک پای خراباتیانت

دل غچه تنگ از لب لاله رنگت

گل آتش به جان ا ازا رخ ارغوانت ...

... در راه تو چشم انتظار است

چون لاله ز داغ دوری تو

خون دل و دیده درکنار است ...

... جلوه کاغذ آتش زده دارد جگرم

داغ حسرت به دل لاله ستان این همه نیست

رشته الفت ما و تو بود زود گسل ...