گنجور

 
حزین لاهیجی

گل بی تو مرا به دیده خار است

هر سبزه چو تیغ آب دار است

از نقش قدم بسی فزونتر

در راه تو چشم انتظار است

چون لاله ز داغ دوری تو

خون دل و دیده درکنار است

درمان هزار دردمند است

دردت که به جان بی قرار است

دریاب به پرسشی حزین را

کز لعل لب تو در خمار است