گنجور

 
۵۲۱

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۶ - داستان شاه روم و دخترش

 

... همه ساله در گردش اند این چهار

شب و روز و چرخ و مه و آفتاب

دمان ابر و تند آتش و تیز آب ...

اسدی توسی
 
۵۲۲

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

... سنانش از جهان کرده نخچیر گاه

کمانش از کمین بسته بر چرخ راه

بدام کمندش سر نره گور ...

... که از روی رشک بت آزرست

نگاری پری چهره کز چرخ ماه

نیارد بدو تیز کردن نگاه ...

... جز از مرگ کش چاره ناید به دست

چو از باغ چرخ آفتاب آشکار

به رنگ خزان شست رنگ بهار ...

اسدی توسی
 
۵۲۳

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۹ - آمدن دختر قیصر به دیدار گرشاسب

 

... کشم چونت دیدم ندارم به رنج

کشیدن چنان چرخ کار منست

مرا هست موم ار ترا آهنست ...

اسدی توسی
 
۵۲۴

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۰ - رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن

 

... کمان را ز بالای سر برفراشت

به انگشت چون چرخ گردان بگاشت

به زانو نهاد و به زه بر کشید ...

اسدی توسی
 
۵۲۵

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۱ - وصف بیابان و رزم گرشاسب با زنگی

 

... ز تابیدن مهر پهناش بیش

چه دشتی که گر وی بود چرخ ماه

درو ماه هر شب شدی گم ز راه ...

... گرفته به دم کوه و کیوان به دم

تو گفی تنی بد مگر چرخ ماه

مر او را سر آن کوه و آن دژ کلاه ...

اسدی توسی
 
۵۲۶

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۲ - ساختن شهر زرنج

 

... فزودن بزرگی بکاهی همی

ز گرشاسب ترسد همی چرخ و بوم

سته شد ز گرزش همه هند و روم ...

اسدی توسی
 
۵۲۷

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل

 

... بزد کوس و صف سپه کرد راست

شد اندر زمان روی چرخ بنفش

پر از مه ز بس ماه روی درفش ...

... فتاد آسمان ها در آشوفتن

سرتیغ در چرخ مه تاب داد

سنان باغ کین را به خون آب داد ...

... درو غول مرگ و گیا خشت وتیر

ز چرخ کمان گفته شد کوه برز

درید آسمان از چکاکاک گرز ...

اسدی توسی
 
۵۲۸

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او

 

... سلیح و سلب ز آتش افروخته

چو سیم روان برزد از چرخ سر

برآن سیم خورشید بر ریخت زر ...

... به شادی برآمد ز لشکر خروش

فتاد از غو کوس در چرخ جوش

ز کابل سپه کشته شد شش هزار ...

... عقیقین شد از خون به فرسنگ سنگ

فروریخت از چرخ خرچنگ چنگ

ز بس خنجر و نیزه ی جان ستان ...

اسدی توسی
 
۵۲۹

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۹ - نشستن گرشاسب بر تخت کابل

 

... که دخت شه و بر بتان شاه بود

نگاری که گر چهرش از چرخ مهر

بدیدی بدادی بر آن چهر مهر ...

اسدی توسی
 
۵۳۰

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه

 

... زپیروزه پوشیده گل پیرهن

زمیغ روان چرخ چون پر چرغ

برآواز رامشگر از مرغ مرغ ...

اسدی توسی
 
۵۳۱

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۴ - رزم گرشاسب با منهراس

 

... به یزدان پناهید و زو خواست زور

گشاد از خم چرخ تیری به خشم

زدش بر قفا برد بیرون ز چشم ...

اسدی توسی
 
۵۳۲

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۵ - رسیدن گرشاسب به جزیره قاقره

 

... غو کوس و نای نبردی بخاست

زمین گرد شد گشت با چرخ راست

نبد راه ایرانیان زی گریغ ...

اسدی توسی
 
۵۳۳

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب

 

... برآمد از ایرانی و خاوری

نبردی که شد چرخ بر داوری

جهان بیشه شیر غرنده گشت ...

اسدی توسی
 
۵۳۴

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۷ - جنگ در شب ماهتاب

 

... به کردار ابلق سپید و سیاه

مه از چرخ تابان چه از گرد نیل

به روز آینه تابد از پشت پیل ...

اسدی توسی
 
۵۳۵

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۸ - نامه گرشاسب به شاه قیروان

 

... روان را به باد روان بازبست

خم چرخ جای خور و ماه کرد

زمین گوهران را گره گاه کرد ...

... گهی گرز کین گاه خنجر زدند

ز بس کشته چرخ انبه جان گرفت

ز بس خون دل خاره مرجان گرفت ...

... زمین همچو روی خراشیده بود

چو آورد چرخ از ستاره سپاه

شب قیرگون شد گروس سیاه ...

اسدی توسی
 
۵۳۶

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ

 

... ز خشت اندرو پود و از تیر تار

ز نعره طپان گشت بر چرخ هور

به دیگر جهان جنبش افتاد و شور

خم چرخ ها پاک بر هم شکست

دل کوه و هامون به هم در نشست ...

... فرستاد و گفت ای بد بدگمان

اگر هست چرخ روان یاورت

فرشته همه آسمان از برت ...

... هم آورد سوی هم آورد شد

در و دشت بر چرخ ناورد شد

گه این جست کین و گه این گفت نام ...

... گه این راست دشمن گه آنراست یار

دو دستست مر چرخ را کارگر

بدین تیغ دارد به دیگر گهر ...

اسدی توسی
 
۵۳۷

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتی‌ها

 

... دگر مرغکان دید همچون چکاو

همه بانگ رفت از بر چرخ گاو

میان آتشی بر کشیده بلند ...

... تو گفتی زمین رزم سازد همی

سپه ساخت بر چرخ بازد همی

شدست ابر گردش به کین تاختن ...

... ز شبگیر تانیم شب در خروش

دریدی همی چرخ را موج گوش

ستادی گه نیمشب چون زمین ...

اسدی توسی
 
۵۳۸

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۶ - پذیره شدن شاه روم گرشاسب را

 

... یکی میل از سیم بفراخته

یکی چرخ گردان بر آن ساخته

ز زر برج ها و اختران سپهر

روان کرده از چرخ با ماه و مهر

شب و روز با ساعت و سال و ماه ...

... دو صد گونه گل بد میان فرزد

فروزان چو در شب ز چرخ اورمزد

گلی بد که همواره کفته بدی ...

اسدی توسی
 
۵۳۹

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۹ - پادشاهی فریدون و نامه فرستادن گرشاسب

 

... چناری به یک ره بکندی ز جای

چو بنهادی از کینه بر چرخ تیر

به پیکان در آوردی از چرخ تیر

یکی گو گه زور صد مرده بود

سر چرخ در چنبر آورده بود

همان سال ضحاک را روزگار ...

... بر آرایش مهرگان جشن ساخت

به شاهی سر از چرخ مه برفراخت

بدین جشن وی آتش آراستست ...

... تن و جان و روز و شب و چیز و جای

زمین اختر و چرخ و هر دو سرای

چو کن گفته شد بود بی چه و چون ...

... که بادی همه ساله پشت گوان

ترا مژده بادا که چرخ بلند

به ما کرد تاج شهی ارجمند ...

... وز او میوه فرهنگ بارد همی

مهی نو برآمد ز چرخ مهی

که دارد فزونی و فر و بهی ...

... به نو زور و دل ده سپاه مرا

بیآرای بر چرخ گاه مرا

که باید ترا شد همی سوی چین ...

... سنان ها به ابر اندر افراشته

ز چرخ برین نعره بگذاشته

سپهبد به خفتان و رومی کلاه ...

اسدی توسی
 
۵۴۰

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۱ - صفت رود

 

... به دیدار که موج و دریا نشیب

به تک چرخ کردار و طوفان نهیب

چوباد از شتاب و چو آتش ز جوش ...

... سپه داشت شایسته کارزار

بد از لشکرش خیره چرخ برین

نگنجید گنجش به روی زمین ...

اسدی توسی
 
 
۱
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۴۹۲