افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - کلام الله ناطق
... شود از سیل خون دریایی آنسان پهنه هامون
که اندازد خلل در فلک گردون موج طوفانش
در آن نوبت چو شاه دین برآید بر فراز زین ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - درسوگ همسر خود
... مرا در فرقت آن مه مکن تشنیع ای ناصح
تو در ساحل مکان داری من اندر موج طوفانم
تو بر سنجاب می غلطی چه دانی حال مسکینان ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - والی ولایت مطلق
... امکان که قطره ایش بود عالمی وسیع
یک رشحه شد ز قلزم عزم تو موج زن
سایید سر به خاک سرای تو آسمان ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - با کاروان نور
... فرو ریزیش کامد از نیم رشحش
یمین و یسارم دو موج عمان
عجب را که با اینچنین موج دارم
تنی پای تا سر در احراق نیران ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - دل ایمن
... که می سوزد سراپا همچو شمعم تا سحر نیران
رسد از موج اشک من به گردون صیحه سیحون
کشد از شعله آهم فلک آن کز شرر عطشان ...
... بیک ره بنگری گر بر وجود نفس اماره
ز جود و بخشش و فضل و کرم ای موجد احسان
نهد در کشور معنی لادیهیم بر تارک ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - خدیو کشور توحید
... نثار حجله اش آمد ز گردون بس در رخشان
مرا فلک تفکر شد ز موج حادثه امشب
غریق لجه حیرت از این دریای بی پایان ...
... ز مهر ار بنگری بر ذره گردد جلوه گر بیضا
به لطف ار رو کنی بر قطره گردد موج زن عمان
عروس دهر را باشد غلام خرگهت همسر ...
... تویی آمر به هفت اختر تویی ناهی به چار ارکان
محیطی کامد از او بحر موجود آب یک قطره
تو را یک رشحه ای باشد هویدا از یم احسان ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - پیک صبا
... گاه بخشد نفست خاصیت نافه چین
وقت گردش اثرت موج فزای دریا
گاه جنبش گذرت شعله فروز برزین ...
... که نگوید سخنی ویسه به غیر از رامین
ابر و دریا همه از رشح عطایت موجود
ذات اشیاء همه با حمد ثنایت تضمین ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - خزان عاشقان
... عزم تو بادبانی و حزم تو لنگری
یک قطره شد ز قلزم جود تو موج زن
بحر محیط کرده در آن قطره معبری ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴
... سیمرغ آشیانه کند در پر مگس
آنجا که موج خیزد شود بحر ژرف عشق
تمساح را امان نبود جز دهان خس ...
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹
... هزار اشک چو گوهر نثار شعله آهی
شکست کشتی ما موج عشق و هیچ ندیدم
به غیر مرگ ز طوفان اشک چشم پناهی ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۴ - صید صحرا
... سیاه روز کنی عاشقان شیدا را
اگر تو مایل دریا و موج دریایی
بیا به دیده من بین تو موج دریا را
مزن به تیر که من خود اسیر دام توام ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۱۵ - آهوان صحرا
... یک لحظه کنار چشم من بنشین
و آنگاه ببین تو موج دریا را
اسکندر غمزه ات به یک حمله ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۱۶ - درد عاشق
... بر گو که گذشته از سرم آب
از موج دگر چه بیم دارد
آن کس که فرو رود به گرداب ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۲۴ - دشت عشق
... زان پریشان زلف خونین دل پریشانی نمود
نوح دشت کربلا شد غرق در موج بلا
کشتی آل علی را چرخ طوفانی نمود ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۳۶ - چرخ نیلگون
... جرمت چه بود شمر سرت از قفا برید
افکنده پاره پاره تنت را به موج خون
خولی سرت نهاد به خاکستر تنور ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۴۸ - مظلوم کربلا
... بر پیکری که گشت لگد کوب اسب ها
زینب سکینه همچو یم موج زا گریست
بر آن سری که کرد سنان بر سر سنان ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۷۶ - انتظار قافله
... کنار دجله کرب و بلا بیا و نظر کن
چه موج ها و چه گرداب های هایله دارد
عزیز فاطمه صد پاره تن فتاده به میدان ...
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۸۲ - خاکستر تنور
... زنی چو زینب غمدیده تاب صبر نداشت
ولی به موج بلا گشت او صبور چرا
حریم آل علی را مکان خرابه شام ...
صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۴ - در منقب فخر کائنات و خلاصه موجودات خاتم الانبیا (ص)
... طایر اوهام را ره بسوی ذات وی
نیست به جز موج آب یافتن اندر سراب
هر چه تفکر کند هر چه تعقل کند ...
صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح شاه اولیاء(ع)
... ذوالفقار دو دمش از رگ شریان عدو
دشت را سر به سر از موج چو دریا می کرد
به درش دیده امید مه گردون داشت ...