فلک به آل پیمبر سر مجادله دارد
به اهل بیت نبی تا کی این معامله دارد
کنار دجلهٔ کرب و بلا بیا و نظر کن
چه موج ها و چه گرداب های هایله دارد
عزیز فاطمه صد پاره تن فتاده به میدان
هنوز دل، به دل آرام خویش یکدله دارد
به نوک نی سر سلطان دین مقابل زینب
اگر غلط نکنم مهر و مه مقابله دارد
میا راس حسین و تن فتاده به خاکش
خدا گواست که یک چوب نیزه فاصله دارد
زبس دو یده سکینه به راه شام پیاده
دریغ و درد که پایش هزار آبله دارد
ز خیمه گاه سوی قتلگه دود ز چه زینب
بدان که حاجی عشق است و میل هر وله دارد
به شام زینب بی خانمان به کنج خرابه
غمین نشسته و با بخت خویشتن گله دارد
یزید بر لب و دندان شاه عشق، زند چوب
به حیرتم دل زینب چقدر حوصله دارد
گناه حضرت سجاد چیست؟ جرم کدامش
که غل به گردن و بر دست و پای سلسله دارد
مدام فاطمه در کوچه های شهر مدینه
نشسته بر سر راه انتظار قافله دارد
قبول فاطمه افتد گر این مصیبت «ترکی»
به روز بازپسین، باز چشم بر صله دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.