گنجور

 
ترکی شیرازی

ای زخم های پیکرت از اختران فزون

وی چهره ات زخون گلوی تو لاله گون

مقتول چون تو دیده ندیده است تا به حال

قاتل چو شمر، کس نشنیده است تا کنون

جرمت چه بود شمر سرت از قفا برید

افکنده پاره پاره تنت را به موج خون

خولی سرت نهاد به خاکستر تنور

جایی دگر نداشت مگر آن لعین دون

ای کاش! آسمان به زمین، سرنگون شدی

آن دم که بر زمین، شدی از صدر زین نگون

آن دم که خون پیکر پاکت به خاک ریخت

چون آسمان، زمین شدی ای کاش بی سکون

آن دم که شد برون ز تنت جان ز تشنگی

ای کاش! جان شدی ز تن انس و جان برون

چون پیکر تو گشت گلدکوب اسب ها

زیر و زبر چرا نشد این چرخ نیلگون؟

در ماتم تو ای شه گلگون قبای عشق

«ترکی» به جای اشک، چکد خونش از عیون

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

ای مر تورا گرفته بت خوش زبان زبون،

تو خوش بدو سپرده دل مهربان ربون

اندر حریم می نکند جان تو قرار

تا ناوری دل از حرم دلبران برون

برگیر دل ز بلخ و بنه تن ز بهر دین

[...]

سوزنی سمرقندی

این کودکان تنگ قبای فراخ . . . ن

کردند . . . ایرو کیسه ما هر دو سرنگون

از بسکه . . . ایرو کیسه ما سیم و آب داد

نی سیم از آن برآیدنی آب ازین برون

آنجا که سیم بود، در او ماند باد پاک

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
ابن یمین

تا بر کنار حسن نشست ابرویت چو نون

دارم چو واو غرقه دلی در میان خون

خون دلم ز دیده برون شد ز آرزوت

آری ز دیده هر چه شد از دل شود برون

با مشکبار سلسله زلف پر خمت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
ناصر بخارایی

ما را دلیست چو ساغر گرفته خون

چشمی چنان که شیشهٔ می گشته سرنگون

بنشسته است نقش تو چون در خیال من

از زلف همچو جیم و خم ابرویِ چو نون

گر آه دل چو تیشهٔ فرهاد برکشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه