گنجور

 
۴۸۲۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۶

 

از نظر یک دم که آن شکل و شمایل می رود

حاصل دریا و کان از دیده و دل می رود

در بیابانی که نعل شوق ما در آتش است ...

صائب تبریزی
 
۴۸۲۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۵

 

... چون صدف هرکس که دندان بر سر دندان نهد

سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود

اهل دل را صحبت بی نسبتان مهر لب است ...

... سخت جانی سد راه اتحاد سالک است

در صدف آب گهر چون واصل دریا شود

دست و پای باغبان بوسیدن از دون همتی است ...

... گر به خاطر بگذراند چشم خونبار مرا

کاسه گرداب پر خون در کف دریا شود

مهر خاموشی چه سازد با دل پر شور من

حلقه گرداب چون مهر لب دریا شود

از لب شیرین او هر جا که حرفی بگذرد ...

... پرده پندار سد راه وحدت گشته است

چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود

نسبت خفاش با عیسی چو عیسی با خداست

می شود عیسی خدا خفاش اگر عیسی شود

دست رد بر سینه دریا گذارد چون صدف

هر که صایب آشنای عالم بالا شود

صائب تبریزی
 
۴۸۲۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۶

 

در دل هرکس که ذوق جستجو پیدا شود

قطره اش در عین گوهر واصل دریا شود

پرده بیگانگی باشد به قدر آشنا ...

... ترک تدبیرست درمان در خطر افتاده را

کشتی بی ناخدا سالم ازین دریا شود

وحشت مجنون زمام ناقه لیلی گرفت ...

صائب تبریزی
 
۴۸۲۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۷

 

... ازنظر بازی نمی گردند اهل دل ملول

سیر کی چشم حباب از دیدن دریا شود

لازم حسن است بیباکی به هر صورت که هست ...

... چون رگ سنگ از کشاکش بازماند موجه اش

صبر من گر لنگر بیتابی دریا شود

دست خود صایب کسی کز چرک دنیا پاک شست ...

صائب تبریزی
 
۴۸۲۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۸

 

دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود

چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود

قفل دل را نیست مفتاحی بغیر از دست سعی ...

... آبرو صایب به گوهر دادن از دون همتی است

وقت ابری خوش که دست خالی از دریا شود

صائب تبریزی
 
۴۸۲۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۲

 

... چون هوا مغلوب شد تخت سلیمان می شود

بادبان چون غوطه در دریا زند لشگر شود

منتهای ناامیدی اول امیدهاست ...

صائب تبریزی
 
۴۸۲۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۴

 

هر دلی کز عشق گوهر آب شد گوهر شود

هر که را سوزد درین دریا نفس عنبر شود

گوشه گیری فیضها دارد درین وحشت سرا

قطره از دریا چو رو پنهان کند گوهر شود

ناقصان را شهپر دعوی است دنیای خسیس ...

... می شود بر کاملان اوضاع دنیا خوشگوار

تلخی از دریا نبیند قطره چون گوهر شود

در دل پرآتش خود جای صایب چون دهم ...

صائب تبریزی
 
۴۸۲۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۵

 

... می گدازد غیرت همچشم صاحب درد را

آب گردم چون به دریا قطره ای واصل شود

دار نتواند سر منصور را در بر گرفت ...

... بی محل چون مرغ بر آهنگ زد بسمل شود

سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوی

نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود ...

صائب تبریزی
 
۴۸۲۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۷

 

... از غبار جسم پروا نیست سالک را که سیل

از گرانسنگی به دریا زودتر واصل شود

می برد از دیدن هر ذره فیض آفتاب ...

... شمع چون خاموش گردد بار بر محفل شود

سیل را هر موجه دریا عنان دیگرست

رهنورد شوق کی آسوده در منزل شود ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۰

 

کی به وصل از سینه عاشق تمنا کم شود

نیست ممکن تشنگی از آب دریا کم شود

دامن صحرا نبرد ازخاطر مجنون غبار ...

... نیست ممکن پختگی تحصیل کردن در وطن

خامی عنبر کجا از جوش دریا کم شود

با نفس نتوان غبار از سینه آیینه برد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۲

 

... نیست ممکن ذره ای از مهر تابان کم شود

لنگر بیتابی دریا نمی گردد گهر

کی جنون دیوانه را از سنگ طفلان کم شود ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۳

 

... غافلان را تنگدستی می شود رهبر به حق

رو به دریا می کند ابری که بی باران شود

لب به شکر خنده مگشا همچو بیدردان که زود ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۷

 

چند قرب یار از غفلت حجاب من شود

آب دریا پرده چشم حباب من شود

گر نصیب آتشین رویی کباب من شود ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۱

 

... چشم مادر گریه بیجا دست می دارد نگاه

دخل دریا کم به خرج ابر نیسان کی شود

تشنگی نتوان به شبنم بردن از ریگ روان ...

... عاشق پر دل نمی اندیشد از زخم زبان

سیل از دریا به خاری روی گردان کی شود

توشه راه است برق گر مرو را خاروخس ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۲

 

... می کند خلق بزرگان در هواخواهان اثر

ابرها مظلم ز روی تلخ دریا می شود

دل چو بی غم شد نمی گردد به درمان دردمند ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۳

 

... سنگ راه اتحاد سالک است افسردگی

چون گهر شد قطره دور از وصل دریا می شود

دیده هرکس که روشن شد به نور اتحاد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۴

 

... گرد عصیان بحر رحمت را نمی آرد به جوش

صاف گردد سیل چون واصل به دریا می شود

خاکساران قدردان صحبت یکدیگرند ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۵

 

... خودنمایی کار ما را در گره انداخته است

قطره چون برداشت دست از خویش دریا می شود

صد تماشا هست در پوشیدن چشم از جهان ...

صائب تبریزی
 
۴۸۳۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۶

 

... می گشاید شوق صایب عقده های سخت را

آب گوهر عاقبت واصل به دریا می شود

صائب تبریزی
 
۴۸۴۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۷

 

... عمر باقی در زوال عمر فانی بسته است

قطره چون واصل به دریا گشت دریا می شود

حسن آتش دست بی تاب است در ایجاد عشق ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۴۰
۲۴۱
۲۴۲
۲۴۳
۲۴۴
۳۷۳