در دل هرکس که ذوق جستجو پیدا شود
قطره اش در عین گوهر واصل دریا شود
پرده بیگانگی باشد به قدر آشنا
وقت آن کس خوش که از خلق جهان یکتا شود
از زلیخای جهان بگریز تا هر جا دری است
بی کلید سعی چون یوسف به رویت وا شود
در سر بی مغز دولت را عروج دیگرست
در نیستان آتش بی بال و پر رعنا شود
از پریشانی فتد دامان جمعیت به دست
زلف از آشفتگی شیرازه دلها شود
صیقل چشم است دیدار عزیز دوستان
هر که از یوسف جدا افتاد نابینا شود
ترک تدبیرست درمان در خطر افتاده را
کشتی بی ناخدا سالم ازین دریا شود
وحشت مجنون زمام ناقه لیلی گرفت
دلبر محجوب رام از راه استغنا شود
پرده پوشی کرد عریان گوهر راز مرا
نکهت گل از هجوم برگ گل رسوا شود
کار چون با جذبه افتد رهنما سنگ ره است
کی مقید همت سالک به نقش پا شود؟
می شود هر گردباد انگشت زنهار دگر
گر غبار خاطر من دامن صحرا شود
عجز خود خاطرنشان دور گردان می کند
در محیط معرفت دستی اگر بالا شود
هر گرانخوابی نمی گردد به صائب هم خیال
قاف هیهات است هم پرواز با عنقا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جستجو، عشق و غم جدایی است. شاعر به خواننده میآموزد که در دل هر فردی که ذوق جستجو داشته باشد، میتواند به گنجینههای درون خود دست یابد. او بر اهمیت شناخته شدن در خود و عدم وابستگی به دنیا تأکید میکند و راهیابی به معانی عمیق زندگی را ضروری میداند. همچنین، نمادهایی از عشق و باری که بر دوش انسان است، را بیان میکند و میگوید که هر انسانی که از حقیقت دور شود، به نوعی نابینا میشود. در نهایت، شاعر اشاره میکند که در چالشها و مشکلات، داشتن ایمان و اعتماد به خود میتواند منجر به موفقیت و رهایی باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش عشق به جستجو و کشف وجود داشته باشد، میتواند به اندازه یک قطره، به دریا و عمق معانی بزرگ دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان به مرحلهای از شناخت و نزدیکی با خود و دیگران میرسد، آنگاه پردههای جدایی و بیگانگی از بین میروند و ارتباطهای عمیق و معنادار شکل میگیرد. در این حالت انسان میتواند با وجود دنیای پر از تنوع، به یک سرچشمه خاص و یکتا رجوع کند.
هوش مصنوعی: از عشق بیپاسخ و مشکلات آن دوری کن، تا هر جایی که قدم بگذاری، درهایی به رویت باز شود، مانند یوسف که در برابر زلیخا قرار گرفت.
هوش مصنوعی: در ذهن ناپخته، آنچه به عنوان موفقیت و قدرت تصور میشود، واقعی نیست. در دنیای طبیعی، بدون داشتن پایه و اساس، زیبایی و شکوه محکوم به نابودی و زوال است.
هوش مصنوعی: از هم گسیختگی و آشفتگی باعث میشود که جمعیت دامن خود را رها کند و بافت دلها به هم بریزد.
هوش مصنوعی: دیدن عزیزان و دوستان مانند جلا دادن به چشم است؛ هر کسی که از یوسف جدا شود، مانند فردی نابینا خواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی کار به جایی بحرانی میرسد و فرد در خطر قرار میگیرد، تدبیر و فکر منطقی ممکن است در این شرایط کارایی نداشته باشد. در چنین لحظاتی، انسان نیاز دارد که به مسئلهای فراتر از تدبیر خود تکیه کند تا از بحران عبور کند. همانند کشتی که بدون ناخدا در دریاهای طوفانی باشد و باز هم به سلامت به مقصد برسد.
هوش مصنوعی: وحشت و حیرت مجنون به قدری زیاد شده که کنترل شتر لیلی را در دست گرفته است، و محبوب خاموش و دلربا در حالتی از بینیازی و آرامش قرار دارد.
هوش مصنوعی: پردهای بر اندام پریشان راز من کشیدند، بوی لطیف گل به خاطر حملهی برگ آن رسوا میشود.
هوش مصنوعی: وقتی کار با کششی قوی پیش برود، مرشد یا راهنما به مانند سنگی در مسیر است. چه دلیلی دارد که عزم و اراده راهنما به تنها ردپاهای موجود محدود شود؟
هوش مصنوعی: هر طوفانی میتواند باعث آشفتهگی و نگرانی شود، اما اگر غمهای من به دشت و بیابان تبدیل شود، دیگر نیازی به هشدار نیست.
هوش مصنوعی: در زمانی که انسان به ناتوانی خود پی میبرد و این احساس را درک میکند، اگر در فضای معرفت و آگاهی گامی بردارد و آگاهیای به دست آورد، میتواند به بالا رفتن دست یاری کند و به دیگران کمک نماید.
هوش مصنوعی: هر کس که در خواب و خیال باشد، نمیتواند به آرزوهای بزرگ برسد. رسیدن به قلههای بلند و دور از دسترس، همچون پرواز با پرندهای افسانهای، بسیار دشوار و غیرممکن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
آن نمیبینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود
چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود
زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود
آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو
[...]
از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود
جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود
من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او
صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
[...]
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
[...]
گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا شود
مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود
ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی
چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود
ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.