عیب پاکان زود بر مردم هویدا میشود
در میان شیر خالص موی رسوا میشود
زشت در سلک نکویان مینماید زشتتر
پای طاوس از پر طاوس رسوا میشود
میکند خلق بزرگان در هواخواهان اثر
ابرها مظلم ز روی تلخ دریا میشود
دل چو بیغم شد نمیگردد به درمان دردمند
گل نگردد غنچه نشکفته چون وامیشود
حرص را شیر برومندی بود موی سفید
قد دوتا چون شد، غم روزی دو بالا میشود
هرکه چون شبنم درین گلزار خود را جمع کرد
همسفر با آفتاب عالمآرا میشود
نقش شیرین کوهکن را ساخت از دعوی خموش
لاف بیکارست هرجا کار گویا میشود
بادههای تلخ میگردد به فرصت خوشگوار
ذوق کار عشق آخر کارفرما میشود
نیست ممکن برنگرداند ورق عشق غیور
عاقبت یوسف خریدار زلیخا میشود
میخلد چون تیر زهرآلود در دل سالها
هر نگه کز چشم ما خرج تماشا میشود
نقد اوقاتی که میداری ز کار حق دریغ
چون زر ممسک به کوری خرج دنیا میشود
میزنم از بیم جان بر کوچه بیگانگی
آشنایی چون مرا از دور پیدا میشود!
نیست صائب عشق را اندیشه از زخم زبان
آتش ما از خس و خاشاک رعنا میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان نکات اخلاقی و اجتماعی میپردازد و به چندین موضوع مهم اشاره میکند. نخستین نکتهای که در این شعر آمده، این است که عیوب افراد پاک و صالح به سرعت آشکار میشود و زشتیها در معاشرت با نیکان نمایانتر میشود. همچنین، در این شعر به این موضوع اشاره شده که در دنیای محبت و دوستی، حرص و قول و وعدهها میتوانند موجب دردسر شوند و دلها اگر بیغم باشند، به درمانی نخواهند رسید.
شاعر به ارتباط میان عشق و تلاش اشاره میکند و میگوید که در عشق، فرصتها به طلا تبدیل میشوند. همچنین، عشق را فرایند زودگذر و پیچیدهای توصیف میکند که مانند عشق زلیخا به یوسف، در آن ماجراهای شیرین و تلخی وجود دارد.
در نهایت، این شعر نشان میدهد که آتش عشق همیشه در دل باقی خواهد ماند و نشانهای از عشق واقعی، نمیتواند تحت تأثیر سخنچینیها و زخم زبانها قرار گیرد. به طور کلی، شعر تجلیگر پیچیدگیهای عشق و روابط انسانی است.
هوش مصنوعی: عیوب و نقصهای افراد پاک و نیکوکار به سرعت بر دیگران آشکار میگردد، همانطور که در میان شیر خالص، وجود موی رسوا و ناپاک به راحتی نمایان میشود.
هوش مصنوعی: زشت در میان نیکوها بدتر به نظر میرسد، همانطور که پای طاوس از زیبایی پرهایش رسوا میشود.
هوش مصنوعی: افرادی که به بزرگان علاقهمند هستند، همچون ابرهای تیرهای که در آسمان ظاهر میشوند، بر روی دریا با چهرهای غمگین و تلخ، تأثیر میگذارند.
هوش مصنوعی: وقتی دل از غم خالی میشود، دیگر به فکر درمان درد گرفتار برنمیگردد. مانند گلی که در دلش غم نمیخواهد، غنچهای که هنوز باز نشده، نیز نمیتواند با غم و اندوه خود را مشغول کند و آرامش داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که فردی در زندگی خود به حریص بودن ادامه میدهد و به سن پیری میرسد، نگرانیها و غمهایش در مورد آینده بیشتر و بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: هرکسی که مانند شبنم در این باغ به خود بپردازد و در لحظههای خود تجدید قدرت و تازگی کند، به همراه آفتاب درخشانی که جهان را روشن میکند، همراه و همسفر خواهد شد.
هوش مصنوعی: کسی که در کوهنوردی مهارت دارد، از سکوت و عدم ادعا به نتیجه میرسد. در جایی که عمل و کار واقعی وجود دارد، صحبت و جار و جنجال بیهوده است.
هوش مصنوعی: نوشیدنیهای تلخ، به فرصتی خوشایند تبدیل میشوند و در نهایت، لذت عشق به سرانجام مطلوب میرسد.
هوش مصنوعی: عشق، با وجود تمام قوانین و دشواریهایی که دارد، نمیتواند به عقب برگردد. در نهایت، یوسف نیز که مورد توجه و محبت زلیخا قرار گرفته، به او پاسخ میدهد و به نوعی به او تعلق خاطر پیدا میکند.
هوش مصنوعی: هر نگاه ما که به تماشای دیگران میافکند، مانند تیری زهرآلود در دل سالها فرو میرود و آسیب میزند.
هوش مصنوعی: وقتی زمانهایی را که برای کارهای درست و معنادار داری، بیفایده خرج کنی، مانند این است که طلا را در کنار خود نگهداری و اجازه ندهی که به نفع خودت استفاده شود. در نهایت، این زمانِ هدر رفته، صرف مسائل کماهمیت دنیا خواهد شد.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از جان، در کوچههای بیگانگی دست به کار میشوم. وقتی کسی که آشناست از دور مرا ببیند، احساس امنیتی پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: عشق واقعی به زخم زبانها و حرفهای بد اهمیت نمیدهد و نمیگذارد که آتش درونش خاموش شود. حتی از چیزهای بیارزش و کوچک نیز میتواند جوانه بزند و به زیبایی تبدیل شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که تو دلتنگی، از گریه دلت وامیشود
تنگنای عشق زین خمخانه صحرا میشود
هر کرا توفیق عیبِخویشبینی دادهاند
بعد مردن بر مزارش کور بینا میشود
بسترم برداشت موج از استخوان پهلویم
[...]
با وجود مرگ، کی هستی گوارا میشود؟
تلخی ماتم کجا شیرین به حلوا میشود
بر سر بازار چون آیینههای سادهلوح
جوهر بیناییم خرج تماشا میشود
هر بلندی پست میگردد به تدریج زمان
[...]
قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شود
چون گل خمیازه آغوش نظر وا می شود
گر نسازد زلف آهم را جنون مشاطه گی
در گلوی من نفس زنجیر سودا می شود
از کلاهم گل کند برگ خزان و نوبهار
[...]
حسرت مخمورم آخر مستی انشا میشود
تا قدح راهی است کز خمیازهام وامیشود
جز حیا موجی ندارد چشمهٔ آیینهام
گرد من چندان که روبی آب پیدا میشود
بس که دارد بینشانی پرده ناموس من
[...]
دل ز بیداد غم خوبان مصفا میشود
از غبار راه یوسف، کور بینا میشود
از تو زیبا مینماید دل به هر نوعی بری
عشوهگر با ناز همراه است رعنا میشود
آنچه من در گریهٔ خود دیدهام از روی تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.