از نظر یک دم که آن شکل و شمایل میرود
حاصل دریا و کان از دیده و دل میرود
در بیابانی که نعل شوق ما در آتش است
نقش پای ناقه پیشاپیش محمل میرود
کوچه باغ زلف اگر پایان ندارد گو مدار
میتوان رفتن به مژگان هرکجا دل میرود
در ته هر خاربن صیاد دام افکندهای است
آهوی مغرور را بنگر چه غافل میرود
از زمینگیری بر آ، سنگ نشان خود نیستی
جاده با افتادگی منزل به منزل میرود
طعن نسیانم مزن، شرم از رخ آیینه کن
خود ببین آن چهره هرگز از مقابل میرود؟
گربه فردوس از سر کوی تو صائب را برند
میرود اما چو مرغ نیم بسمل میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن فروغ دیده و آن راحت دل میرود
رخت بردارید، همراهان، که محمل میرود
کاروان مشکل رود بیرون، کز آب چشم من
جمله را خر در خلاب و بار در گل میرود
ای که دیدی قتل من در پای آن سرو سهی
[...]
گرچه بر ما روزگار تیره مشکل میرود
چون ترا دیدم درد عالم از دل میرود
کعبه معنی دری دارد ز محراب مجاز
هرکه این دریافت بیزحمت به منزل میرود
دیدن گلزار رویت میدهد دل را صفا
[...]
عمر سیرش کوته است ار جورت از دل میرود
چند گامی از ضرورت مرغ بسمل میرود
خواب غفلت بس که چشم کاروان عمر بست
بانگ باید بر جرسها زد که محمل میرود
کینهاش ای کاش باعث میشدی بر قتل ما
[...]
ز آب چشم ماست کز دنبال محمل میرود؟
اینکه خلقی از قفایش پای در گل میرود
دل چو میرفت از قفای او وداع جان نکرد
ز آنکه میداند که جان هم از پی دل میرود
چون به بزمی بیندم اول مرا از صحبتی
[...]
در دلم هر لحظه صد سودای باطل میرود
تا چه پیش آید کسی را کز پی دل میرود
دل نگهدار از صف مژگان او کز فرط حرص
صد سوار اینجا پی یک نیمبسمل میرود
هست عذرایی مگر در کاروان امشب که باز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.