دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود
چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
قفل دل را نیست مفتاحی بغیر از دست سعی
سنگ زن بر سینه تا این در به رویت وا شود
گربه سنگ و آهن از چشم بدان گیرم پناه
چشم بد از سنگ و آهن چون شرر پیدا شود
می توان روز سیاه از خصم داد خود گرفت
صبر آن دارم که خط گرد رخش پیدا شود
در مقام حیرت دیدار، حرف وصوت نیست
طوطی ازآیینه حیرانم که چون گویا شود
چون نیفتد دل به حال مرگ بی شور جنون؟
خلوت گورست خم چون خالی از صهبا شود
شور عشق است این که بی سر کرد صد منصور را
از سر ما کی به دستار پریشان وا شود؟
هر طلسمی را به نام باددستی بسته اند
غنچه دل از نسیم صبح محشر وا شود
آبرو صائب به گوهر دادن از دون همتی است
وقت ابری خوش که دست خالی از دریا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره آزادی دل از قید جسم و لزوم تلاش و صبر برای گشودن درهای عشق و حقیقت است. شاعر به تصویر کشیدن حالتی از حیرت و عشق میپردازد و میگوید که دل در حالت جنون و شور عشق بیتاب است. او بر این باور است که گشودن رازها و درها تنها با تلاش و صبر ممکن است و عشق میتواند انسان را به حالتی فراتر از وجود مادی برساند. در نهایت، شاعر بر اهمیت ارزشهای واقعی و روحانی تأکید میکند و به زیبایی و شگفتیهای عشق و معنا اشاره دارد.
هوش مصنوعی: وقتی دل از وابستگی به جسم رها شود، به آرامی از قید و بندها آزاد میگردد و مانند یک حباب که در آب میگذرد، خود را ناپدید میکند و به وسعت دریا میپیوندد.
هوش مصنوعی: قفل دل آدمی را تنها با تلاش و کوشش میتوان باز کرد، و این تلاش باید همچون ضربههای سنگین بر سینه باشد تا در دل به روی محبوب گشوده شود.
هوش مصنوعی: از چشم بدی که ممکن است به من آسیب برساند، به سنگ و آهن پناه میبرم؛ چون زمانی که شرارت نمایان شود، باید در برابر آن مقاوم باشم.
هوش مصنوعی: میتوانم در برابر دشواریها استقامت کنم و روزهای سخت را تحمل کنم. صبر و شکیباییام به حدی است که منتظرم نشانهای از زیبایی یا روشنایی در زندگیام پیدا شود.
هوش مصنوعی: در حالتی از شگفتی به سر میبرم که در دیدار، سخن و صدا بیمعنا هستند. مانند طوطی که در برابر آینه گیج و حیران مانده، به فکر میکنم که چگونه میتوانم بیان کنم.
هوش مصنوعی: وقتی دل انسان به حال مرگ بیهیجان و جنون دچار نشود، چه زمانی؟ وقتی که خلوت گور مانند جامی خالی از شراب باشد.
هوش مصنوعی: این عشق چنان شور و شوقی دارد که حتی صدها منصور (مردان بزرگ و سرشناس) را از پا درآورده است. از کجا بدانیم که این احساس عشق چه زمانی از سرمان میرود و چه زمانی آرزوهای ما بر باد میرود؟
هوش مصنوعی: هر نیروی جادویی با نام باد به کار افتاده است و گلبرگهای دل از نسیم صبحگاهان بهار باز میشوند.
هوش مصنوعی: احترام و اعتبار واقعی، با بخشش و بخشندگی به دست میآید و انسانهای کمهمت نمیتوانند چنین کاری کنند. در زمانهایی که شرایط مناسب است، حتی اگر دستمان خالی باشد، هم میتوانیم از منابع ناشناخته بهرهمند شویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
آن نمیبینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود
چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود
زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود
آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو
[...]
از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود
جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود
من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او
صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
[...]
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
[...]
گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا شود
مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود
ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی
چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود
ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.