در سخن گفتن خطای جاهلان پیدا شود
تیر کج چون از کمان بیرون رود رسوا شود
چون صدف هرکس که دندان بر سر دندان نهد
سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود
اهل دل را صحبت بی نسبتان مهر لب است
غنچه هیهات است در دامان گلچین وا شود
سخت جانی سد راه اتحاد سالک است
در صدف آب گهر چون واصل دریا شود؟
دست و پای باغبان بوسیدن از دون همتی است
سعی کن تا بی کلید این در به رویت وا شود
ناخن غیرت کن ناسور داغ لاله را
در گلستانی که داغ من چمن پیرا شود
گر به خاطر بگذراند چشم خونبار مرا
کاسه گرداب پر خون در کف دریا شود
مهر خاموشی چه سازد با دل پر شور من؟
حلقه گرداب چون مهر لب دریا شود؟
از لب شیرین او هر جا که حرفی بگذرد
در شکر طوطی چو مغز پسته ناپیدا شود
گوهری دارم که گر از جیب بیرون آورم
از فروغش پله میزان ید بیضا شود
پرده پندار سد راه وحدت گشته است
چون حباب از خود کند قالب تهی، دریا شود
نسبت خفاش با عیسی، چو عیسی با خداست
می شود عیسی خدا، خفاش اگر عیسی شود
دست رد بر سینه دریا گذارد چون صدف
هر که صائب آشنای عالم بالا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به زبانی شاعرانه و عمیق به مسائلی چون سخن گفتن ناپخته، ارزش گفتگو و دوستی در بین افراد با شخصیت و اهل دل، و همچنین اتحاد و همبستگی میپردازد. شاعر با تمثیلهایی مانند تیر کج و صدف، به بیان نکاتی درباره حقیقت و فضایل انسانی میپردازد. او میگوید که سخن بیمحتوا و جاهلانه به رسوایی میانجامد و آنهایی که به درد و عواطف دیگران توجه ندارند، گنجینه درونی خود را نیز از دست میدهند. همچنین بر اهمیت غیرت و تلاش برای دستیابی به اهداف و مقاصد اشاره میکند و به این نکته میپردازد که روابط انسانی میتواند به ظهور زیباییها و همچنین مشکلات منجر شود. شاعر در نهایت به وحدت و یکی شدن در برابر تمایلات دنیوی تأکید میکند و به جستجوی عمق و حقیقت در زندگی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: در صحبت کردن، اشتباهات نادانان به وضوح نمایان میشود. مانند تیر کجی که از کمان خارج شود و باعث رسوایی شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که با فکر و تلاش به مسائل عمیق و دشوار میپردازد، در دلش دریایی از دانش و ثروت نهفته خواهد داشت.
هوش مصنوعی: افراد با دل و احساس، گاهی در کنار کسانی که اصالت و درستی در گفتار و عمل ندارند، به گفتگو میپردازند، اما دستیابی به زیبایی و شکوفایی واقعی، همچون غنچهای است که تنها در آغوش گلهای خوشرنگ و معطر میتواند شکوفا شود.
هوش مصنوعی: اهل معنویت و سلوک باید بر سختیها و موانع فائق آیند؛ مانند اینکه اگر دانهای در صدف و در دریا به تاراج نرود، نمیتواند گوهر شود. اگر سالک به سختیها غلبه کند، به دریا که همان حقیقت و اتحاد است، خواهد رسید.
هوش مصنوعی: بوسیدن دست و پای باغبان نشان از کمبود اراده و همت است. تلاش کن تا بدون نیاز به کلید، این در به روی تو باز شود.
هوش مصنوعی: ناخن غیرت خود را به کار بگیرید و زخم داغ لاله را در باغ گلستان به یاد بیاورید، که این زخم میتواند چمن را زیبا و مرتب کند.
هوش مصنوعی: اگر در دل خود نگاه کنی و از غم و اندوه من بگذری، چشمانم که پر از اشک است، میتواند به مانند کاسهای از گرداب خونین در دل دریا به نظر برسد.
هوش مصنوعی: محبت و سکوت چگونه میتوانند با دل پرشور من کنار بیایند؟ مانند حلقهای که در گرداب میچرخد، زمانی که لب دریا به آرامش میرسد؟
هوش مصنوعی: هر جا که سخنی از لب شیرین او به میان آید، مانند مغز پسته که در شکر طوطی پنهان است، گویا در دل آن صحبتها، جذابیت و شیرینی خاصی نهفته است که به راحتی قابل مشاهده نیست.
هوش مصنوعی: من گوهری دارم که اگر آن را بیرون بیاورم، نورش به حدی زیاد است که میتواند اندازهی بزرگترین معجزات را نشان دهد.
هوش مصنوعی: تصورات و ذهنیتهای ما باعث میشوند که به همدیگر نزدیک نشویم. اگر این تصورات را کنار بگذاریم، مانند حبابی هستیم که با ترکیدن، به دریا ملحق میشویم و از یکدیگر جدا نخواهیم بود.
هوش مصنوعی: ارتباط خفاش با عیسی، همانند ارتباط عیسی با خداوند است. اگر خفاش بتواند جایی در مقام عیسی قرار بگیرد، آنگاه عیسی نیز همانند خدا خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با دنیای بالاتر آشنا شود، مانند صدفی است که بر سینه دریا دست میگذارد و نشان میدهد که او به عمق و معنای رفیع عالم پی برده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
آن نمیبینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود
چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود
زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود
آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو
[...]
از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود
جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود
من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او
صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
[...]
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
[...]
گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا شود
مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود
ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی
چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود
ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.