هرکه میگردد ز اهل ذکر، دانا میشود
خاک چون تسبیح شد بینا و گویا میشود
ضعف بر مجنون من کرده است عالم را وسیع
هر کف خاکی مرا دامان صحرا میشود
هرکه شد در عالم انصاف از صاحبدلان
در نظر هر نقطه سهوش سویدا میشود
کف نگردد راهزن غواص گوهر جوی را
چشم عبرتبین کجا محو تماشا میشود؟
دوربین از جامه فانوس یابد فیض شمع
از نسیم پیرهن یعقوب بینا میشود
دست بر دل نه که در بحر پرآشوب جهان
شاهد عجزست هر دستی که بالا میشود
خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد
کار چون دلچسب شد خودکار فرما میشود
در کهنسالی جوانیهاست در سر عشق را
یوسف آخر فتنه حسن زلیخا میشود
حسن عالمسوز بیتاب است در ایجاد عشق
شمع چون روشن شود پروانه پیدا میشود
شد خط سبز از لب میگون ساقی دلپذیر
چون رگ تلخی به می پیچد گوارا میشود
حسن زندانی بود در حلقه فرمان عشق
طوق قمری سرو را انگشتر پا میشود
محض دلسوزی است واعظ حرف دوزخ گر زند
زان که در هرجا دهن واکرد سرما میشود!
حلقه ماتم شود بر سرو طوق قمریان
قد موزون تو در گلشن چو پیدا میشود
میگشاید شوق صائب عقدههای سخت را
آب گوهر عاقبت واصل به دریا میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تأثیر ذکر و یاد خدا بر معرفت و بصیرت انسان میپردازد. شاعر بیان میکند که هر که در یاد خدا باشد، بصیرت و آگاهی بیشتری پیدا میکند و حتی خاک و ماده نیز معنا و واقعیت را درک میکنند. در ادامه، با نمادهایی چون غواص، شمع، و عشق، به پیچیدگیهای جهان و رابطه انسانها با یکدیگر اشاره میکند. همچنین حکایت از زیباییهای عشق و جذابیت آن دارد و میگوید که عشق و زیبایی میتواند ذهن و دل انسان را تحت تأثیر قرار دهد. در نهایت، شاعر به دلسوزی واعظ و پیامدهای آن اشاره کرده و نشان میدهد که در دل زیباییها، درد و اندوه نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به یاد خدا میباشد، به دانش و آگاهی میرسد. همانطور که خاک، وقتی تسبیح میشود، بینا و توانای بیان میگردد.
هوش مصنوعی: ضعف و ناتوانی من باعث شده که دنیا برای من بزرگ و گسترده به نظر برسد، حتی هر تکهای از خاک برایم مانند دامن وسیع صحرا مینماید.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیا انصاف داشته باشد، در نظر کسانی که دل بزرگ دارند، هر اشتباهی که کند، قابل چشمپوشی خواهد بود.
هوش مصنوعی: شخصی که در جستجوی گوهری است و به زیر آب میرود، نباید در تماشای زیباییها غرق شود؛ چون این که او را از هدفش دور میکند، شبیه راهزنی است که در مسیر سستکنندهای قرار گرفته. در واقع، باید عبرت بگیرد و توجهش را به هدف معطوف کند.
هوش مصنوعی: نور دوربین مانند نوری که از جامه فانوس میتابد، هدیهای از شمع را از نسیم میگیرد و به این ترتیب، چشم یعقوب به بینایی باز میشود.
هوش مصنوعی: دستت را بر قلبت بگذار، زیرا در دریای پرتلاطم زندگی، هر دستی که به سمت بالا میرود، نشاندهندهی ناتوانی و کمبود توانایی است.
هوش مصنوعی: خواب را برای کوهکن به تصویر کشید، اما این تصویر شیرین و تلخ بود. چون کار به شدت دلپذیر شد، او خود را به دست گرفت و کنترل اوضاع را به عهده گرفت.
هوش مصنوعی: در سالهای پیری، یاد جوانیها در ذهن باقی میماند و عشق، همانند یوسف که در داستان زلیخا مورد توجه قرار میگیرد، با زیبایی و جذابیت خود دلها را به تپش میآورد.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت عاطفی باعث شعلهور شدن عشق میشود. وقتی عشق در دل روشن میشود، مانند شمعی است که پروانهها را به سمت خود میکشاند و آنها را متأثر میکند.
هوش مصنوعی: ساقی دلنشین از لبهای خوشرنگش نوشیدنی سبز رنگی میریزد که مانند رگ تلخی در میپیچد و به این ترتیب خوشمزه و دلپذیر میشود.
هوش مصنوعی: حسن در عشق گرفتار شده و مانند یک قمری، در حلقهای از فرمان عشق به سر میبرد. او مانند سروی است که طوقی بر گردن دارد و بر زمین انگشتر میشود.
هوش مصنوعی: واعظ فقط برای دلسوزی صحبت میکند و وقتی درباره عذاب جهنم صحبت میکند، به این خاطر است که هر جا زبان به سخن بگشاید، سردی و سختی بر دلها مینشیند.
هوش مصنوعی: وقتی تو در گلستان نمایان میشوی، گردن سروها به خاطر زیباییات عزادار میشود.
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاق میتواند مسائل پیچیده و دشوار را حل کند، همانطور که در نهایت، آب گرانبهای گوهر به دریا میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که تو دلتنگی، از گریه دلت وامیشود
تنگنای عشق زین خمخانه صحرا میشود
هر کرا توفیق عیبِخویشبینی دادهاند
بعد مردن بر مزارش کور بینا میشود
بسترم برداشت موج از استخوان پهلویم
[...]
عیب پاکان زود بر مردم هویدا میشود
در میان شیر خالص موی رسوا میشود
زشت در سلک نکویان مینماید زشتتر
پای طاوس از پر طاوس رسوا میشود
میکند خلق بزرگان در هواخواهان اثر
[...]
قامتش چون از بهار جلوه رعنا می شود
چون گل خمیازه آغوش نظر وا می شود
گر نسازد زلف آهم را جنون مشاطه گی
در گلوی من نفس زنجیر سودا می شود
از کلاهم گل کند برگ خزان و نوبهار
[...]
حسرت مخمورم آخر مستی انشا میشود
تا قدح راهی است کز خمیازهام وامیشود
جز حیا موجی ندارد چشمهٔ آیینهام
گرد من چندان که روبی آب پیدا میشود
بس که دارد بینشانی پرده ناموس من
[...]
دل ز بیداد غم خوبان مصفا میشود
از غبار راه یوسف، کور بینا میشود
از تو زیبا مینماید دل به هر نوعی بری
عشوهگر با ناز همراه است رعنا میشود
آنچه من در گریهٔ خود دیدهام از روی تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.