هر که پیوندد به اهل دل، به جان بینا شود
هر چه رزق طوطی از شکر شود گویا شود
حسن بالادست را مشاطه ای چون عشق نیست
سرو از آغوش تنگ قمریان رعنا شود
حلقه بر در کوفتن چون مار دلرا می گزد
بسته بهتر آن دری کز سخت رویی وا شود
می فشاند آستین بی نیازی بر جهان
دست هر کس آشنا با دامن شبها شود
ازنظر بازی نمی گردند اهل دل ملول
سیر کی چشم حباب از دیدن دریا شود؟
لازم حسن است بیباکی به هر صورت که هست
بیستون بر نقش شیرین بستر خارا شود
چون رگ سنگ از کشاکش بازماند موجه اش
صبر من گر لنگر بیتابی دریا شود
دست خود صائب کسی کز چرک دنیا پاک شست
بر فلک همکاسه خورشید چون عیسی شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
آن نمیبینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود
چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود
زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود
آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو
[...]
از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود
جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود
من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او
صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
[...]
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
[...]
گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا شود
مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود
ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی
چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود
ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.