گنجور

 
۴۲۱

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۸

 

... پیش تو بر کناره خوش بانگ پاتره

تو خفته ای خوش ای پسر و چرخ و روز و شب

همواره می کنند ببالینت پنگره ...

ناصرخسرو
 
۴۲۲

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۲

 

... هم به تو مالد فلک تو را که ندارد

جز که ز عمر تو چرخ برشده ماله

نالش او را کشید مادر و فرزند ...

ناصرخسرو
 
۴۲۳

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۵

 

... حلقه کمند گشت زه پیرهنت

چون کرد بر تو چرخ کمان را به زه

تو نرم شو چو گشت زمانه درشت ...

ناصرخسرو
 
۴۲۴

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۶

 

... ز دانش نردبانی ساز و برشو

بر این پیروزه چرخ پر نگینه

وز این بدخو ببر از پیش آنک او ...

ناصرخسرو
 
۴۲۵

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۱

 

... هرچند کارمیده و بر جایی

زیر کبود چرخ بی آسایش

هرگز گمان مبر که بیاسایی ...

ناصرخسرو
 
۴۲۶

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۴

 

... هم بگذرد این مدت شماری

زی لابه و زاریت ننگرد چرخ

هرچند که لابه کنی و زاری ...

ناصرخسرو
 
۴۲۷

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۸

 

... نور از مه و زافتاب رخشانی

وز چرخ ستارگان فرو ریزند

چون برگ رزان به باد آبانی ...

ناصرخسرو
 
۴۲۸

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۱

 

... مه را نشود جلالت ماهی

کاین چرخ بسی ربود شاهان را

ناگاه ز گه چو ترک خرگاهی ...

ناصرخسرو
 
۴۲۹

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۲

 

... بیهوده درای و سست رایی

وین چرخ که ش ایچ خود بقا نیست

تو بر طمع بقا چرایی

گر می به خرد درست مانده است

این بر شده چرخ آسیایی

هر کو به خرد بقا نیابد ...

ناصرخسرو
 
۴۳۰

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۳

 

... چه افشانی همی بی بر چناری

شکار خویش کردت چرخ و نامد

به دستت جز پشیمانی شکاری ...

ناصرخسرو
 
۴۳۱

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۵

 

... سوی جنت سخن دان را جوازی

به دین بر چرخ دانش آفتابی

به دانش حله دین را طرازی ...

ناصرخسرو
 
۴۳۲

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۶

 

... خالی از نعمت وز ضیعت و دهقانی

برده این چرخ جفا پیشه به بیدادی

از دلش راحت وز تنش تن آسانی ...

ناصرخسرو
 
۴۳۳

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۷

 

گر خرد را بر سر هشیار خویش افسر کنی

سخت زود از چرخ گردان ای پسر سر بر کنی

دیگرت گشته است حال تن ز گشت روزگار ...

... سوی یزدان مان همی مر عقل را رهبر کنی

نیست نیک اختر کسی که ش چرخ نیک اختر کند

بلکه نیک اختر شود هر که ش تو نیک اختر کنی ...

ناصرخسرو
 
۴۳۴

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۸

 

... شاد چرایی که نه در گلشنی

چرخ همی خرد بخواهدت کوفت

خردتر از سرمه گر از آهنی ...

ناصرخسرو
 
۴۳۵

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۹

 

... گر روی به آل پیمبر آری

از چاه برآیی به چرخ عالی

قارون شوی ار چند در سؤالی ...

ناصرخسرو
 
۴۳۶

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۱

 

... یا هزاران شمع در پنگان از میناستی

باغ اگر بر چرخ بودی لاله بودی مشتری

چرخ اگر در باغ بودی گلبنش جوزاستی

از گل سوری ندانستی کسی عیوق را ...

... ماه نو چون زورق زرین نگشتی هر مهی

گر نه این گردنده چرخ نیلگون دریاستی

نیست این دریا بل این پرده بهشت خرم است ...

... کاین همانا ساخته کرده ز بهر ماستی

روزگار و چرخ و انجم سر به سر بازیستی

گرنه این روز دراز دهر را فرداستی ...

... گر نه نفس مردمی از کل خویش اجزاستی

چرخ می گوید به گشتن ها که من می بگذرم

جز همین چیزی نگفتی گر چو ما گویاستی ...

ناصرخسرو
 
۴۳۷

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۳

 

پیشه این چرخ چیست مفتعلی

نایدش از خلق شرم و نه خجلی ...

ناصرخسرو
 
۴۳۸

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۴

 

... اگر مر علم و طاعت را تو جان و تن نپردازی

همی این چرخ بی انجام عمرت را بینجامد

پس اکنون گر تو کار دین نیاغازی کی آغازی ...

ناصرخسرو
 
۴۳۹

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۵

 

... چونکه تو او را ز دل برون نهلی

سنگ تو از گشت چرخ گشت چو گل

کی نگرد سوی تو کنون چگلی ...

ناصرخسرو
 
۴۴۰

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۶

 

... چون گشت به دانش تمام آنگه

گردن دهدش چرخ و دهر داهی

دانش نبود آنکه پیش شاهان ...

... پندی بده ای حجت خراسان

روشن که تو بر چرخ فضل ماهی

هرچند که از دهر با سفاهت ...

ناصرخسرو
 
 
۱
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۴۹۲