این چه خیمه است این که گوئی پر گهر دریاستی
یا هزاران شمع در پنگان از میناستی
باغ اگر بر چرخ بودی لاله بودی مشتری
چرخ اگر در باغ بودی گلبنش جوزاستی
از گل سوری ندانستی کسی عیوق را
این اگر رخشنده بودی یا گر آن بویاستی
صبح را بنگر پس پروین روان گوئی مگر
از پس سیمین تذروی بسدین عنقاستی
روی مشرق را بیاراید به بوقلمون سحر
تا بدان ماند که گوئی مسند داراستی
جرم گردون تیره و روشن درو آیات صبح
گوئی اندر جان نادان خاطر داناستی
ماه نو چون زورق زرین نگشتی هر مهی
گر نه این گردنده چرخ نیلگون دریاستی
نیست این دریا بل این پردهٔ بهشت خرم است
ور نه این پرده بهشتستی نه پر حوراستی
بلکه مصنوعی تمام است این به قول منطقی
گر تمام آن است کو را نیست هرگز کاستی
آسیائی راست است این کابش از بیرون اوست
زان همی گردد، شنودم این حدیث از راستی
آسیابان را ببینی چون ازو بیرون شوی
واندر اینجا دیدیی چشمت اگر بیناستی
چیست، بنگر، زاسیا مر آسیابان را غله؟
گر نبایستیش غله آسیا ناراستی
عقل اشارت نفس دانا را همی ایدون کند
کاین همانا ساخته کرده ز بهر ماستی
روزگار و چرخ و انجم سر به سر بازیستی
گرنه این روز دراز دهر را فرداستی
نفس ما بر آسیا کی پادشا گشتی به عقل
گر نه نفس مردمی از کل خویش اجزاستی
چرخ میگوید به گشتنها که من میبگذرم
جز همین چیزی نگفتی گر چو ما گویاستی
قول او را بشنود دانا ز راه گشتنش
گشتنش آواستی گر همچو ماش آواستی
کس نمیداند کز این گنبد برون احوال چیست
سر فرو کردی اگر شخصی بر این بالاستی
نیست چیزی دیدنی زینجا برون و زین قبل
میگمان آید کز این گنبد برون صحراستی
دهر خود میبگذرد یا حال او میبگذرد
حال گشتن نیستی گر دهر بیمبداستی
هر کسی چیزی همی گوید زتیره رای خویش
تا گمان آیدت کو قسطای بن لوقاستی
این همی گوید که گرمان نیستی دو کردگار
نیستی واجب که هرگز خار با خرماستی
نور و خیر و پاک و خوب اندر طبایع کی چنین
ظلمت و شر و پلید و زشت را اعداستی؟
وانت گوید گر جهان را صانعی عادل بدی
بر جهان و خلق یکسر داد او پیداستی
ریگ و شورستان و سنگ و دشت و غار و آبشور
کشت و میوهستان و راغ و باغ چون دیباستی
این چرا بندهٔ ضعیف و چاکر و ساسیستی
وان چرا شاه و قوی و مهتر و والاستی
ور جهان را یکسره ایزد مسلمان خواستی
جز مسلمان نه جهودستی و نه ترساستی
وانت گوید جمله عدل است این و ما را بندگی است
خواست او را بود و باشد، نیست ما را خواستی
من بگفتی راستی گر از زبان این خسان
عاقلان را گوش کردن قول ما یاراستی
گر بشایستی که دینی گستریدی هر خسی
کردگار اندر جهان پیغمبر ننشاستی
گر تفاوت نیستی یکسان بدی مردم همه
هر کسی در ذات خود یکتا و بیهمتاستی
وین چنین اندر خرد واجب نیابد نیز ازانک
هر کسی همتای خلقستی و خود یکتاستی
وانچه کز جستن محال آید نشاید بودن آن
پس نشاید گفتن «ار هستی چنین زیباستی»
پس محال آورد حال دهر قول آنکه گفت
«بهزیستی گرنه این مولای و آن مولاستی»
وانکه گوید «خواست ما را نیست» میگوید خرد
کاین همانا قول مردی مست یا شیداستی
این چنین بیهوش در محراب و منبر کی شدی
گر به چشم دل نه جمله عامه نابیناستی؟
هوشیاران را همی ماند به خاموشی ولیک
چون سخن گوید تو گوئی سرش پر سوداستی
روی زی محراب کی کردی اگر نه در بهشت
بر امید نان و دیگ قلیه و حلواستی؟
جای کمخواران و ابدالان کجا بودی بهشت
گر براندازهٔ شکم و معدهٔ اینهاستی؟
گوئی از امر خدای است، ای پسر، بر مرد عقل
امر ازو برخاستی گر عقل ازو برخاستی
عقل در ترکیب مردم ز آفرینش حاکم است
گر نه عقلستی برو نه چون و نه ایراستی
خلق و امر او راست هردو، کرد و فرمود آنچه خواست
کی روا باشد که گوئی زین سپس «گر خواستی»؟
گر شنودی، ای برادر، گفتمت قولی تمام
پاک و با قیمت که گوئی عنبر ساراستی
وانکه میگوید که «حجت گر حکیمستی چرا
در درهٔ یمگان نشسته مفلس و تنهاستی؟»
نیست آگه زانکه گر من همچو بد حالمی
پشت من چون پشت او پیش شهان دوتاستی
من نخواهم کانچه دارد شاه ملکستی مرا
وانچه من دانم ز هر فن علمها اوراستی
من به یمگان خوار و زار و بینوا کی ماندمی
گرنه کار دین چنین در شور و در غوغاستی؟
کی شدهستی نفس من بر پشت حکمتها سوار
گرنه پشت من سوار دلدل شهباستی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای طبیعت و سرنوشت انسان میپردازد. شاعر با استفاده از تصویرهای زیبا از باغ، گل و آسمان، به بررسی عمیقتری از خلقت و حقایق وجود میپردازد. او به تضادهای طبیعی و انسانی اشاره میکند، مانند غنی و فقیر، و به تأملاتی در مورد عدالت خداوند و کورسوی عقل در میان انسانها میپردازد. در انتها، شاعر به این نکته اشاره میکند که انسانها باید با عقل و تفکر به حقیقت وجودی خود برسند و درک کنند که همه موجودات در ذات خود یکتا هستند. این شعر به عمق وجود انسان و معنای زندگی میپردازد و به تفکرات فلسفی و عرفانی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: این چه چادر بزرگی است که گویی پر از جوهر و ارزش است، مانند دریایی که پر از گوهر است، یا مثل اینکه هزاران شمع در ظرفی از مینا قرار دارند.
هوش مصنوعی: اگر باغ در آسمان بود، لالهای زیبا بودی و اگر آسمان در باغ بود، گلی با عطر جوز را مینوشیدی.
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که اگر زیبایی و درخشندگی تو همچون گل سرخ بود، کسی نمیتوانست عیب تو را ببیند. این به نوعی اشاره به این دارد که زیبایی میتواند نقصها را پنهان کند یا کسی را متوجه آنها نکند.
هوش مصنوعی: صبح را ببین که چقدر زیباست، گویی پروین (ستارهای در آسمان) به آرامی در حال حرکت است. این زیبایی مانند نوری است که از پس پردهای نازک میتابد و به ما الهام میبخشد.
هوش مصنوعی: در صبحگاهان، چهرهی مشرق را با رنگهای زیبا و دلنشین زینت ببخش، بهطوری که گویی کسی در آنجا نشسته و بر ما مسلط است.
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویر کشیدن دوگانگی و تضادهای موجود در دنیا اشاره شده است. صبح، نمادی از روشنایی و آگاهی است که میتواند به درک بهتر از واقعیتها کمک کند. افرادی که نادان هستند، نمیتوانند این آیات و نشانههای روشنایی را درک کنند و همچنان در تاریکی میمانند.در واقع، حکایت از این دارد که درک صحیح از زندگی و رخدادها نیازمند آگاهی و همّت است.
هوش مصنوعی: ماه نو مانند یک قایق طلایی است و هر ماهی اگر چنین نکند، به دلیل این است که در چرخ نیلگون آسمان دریا زندگی میکند.
هوش مصنوعی: این دریا نیست، بلکه پردهای از بهشت زیباست. اگر نه این پرده بهشت، چه فایدهای دارد که تنها پر از حور باشد؟
هوش مصنوعی: تمامی این ساخته و پرداختهی اثر، دقیق و کامل است. به عبارتی دیگر، هر چیزی که تمام و کمال باشد، هیچ گونه نقص و کاستی ندارد.
هوش مصنوعی: این گفتار به این معناست که آنچه ما در زندگی تجربه میکنیم و به ما میرسد، از خود ما و از درونمان نشأت میگیرد. بنابراین، تعاملات و احساسات ما، به نوعی بازتابی از حقیقت وجودی ما هستند.
هوش مصنوعی: وقتی از آسیاب خارج میشوی و آسیابان را میبینی، اگر چشمهایت باز باشد و بتوانی خوب ببینی، متوجه وجود او خواهی شد.
هوش مصنوعی: بنگر به آسیابان و غلهاش، آیا چیزی در آن وجود دارد؟ اگر آنچه وجود دارد، لازم نیست، چرا آسیابان به زحمت میافتد؟
هوش مصنوعی: عقل به ما فهماند که نفس دانشمند چگونه عمل میکند، چراکه این همه چیز به خاطر ما و برای رفاه ما ایجاد شده است.
هوش مصنوعی: زندگی و زمان مانند بازیای است که همواره در حال تغییر و نوسان است. اگر چنین نبود، این روز طولانی و خستهکننده به سرعت به پایان میرسید و فردا را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: نفس و نفسام انسانی است که خود را برتر از دیگران نمیداند؛ اینگونه نیست که بر آسیا حکومت کند. اگر عقل در کار باشد، باید بدانیم که نفس یک انسان جزئی از کل است و نمیتواند خود را مستقل از دیگران ببیند.
هوش مصنوعی: چرخ (یا زمان) به تلاشها و گردشهای زندگی اشاره میکند و میگوید که من به این چیزها ادامه میدهم و به غیر از همین موضوع چیزی نگفتی. اگر تو هم مانند من اهل گفتوگو بودی، میتوانستی بهتر از این بگویی.
هوش مصنوعی: دانای خردمند، صدای گامهای او را میشنود و از این صدا، به مقصود او پی میبرد. اگر او هم مانند یک دانهماش در حرکت باشد، باز هم صدای او قابل تشخیص است.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که بیرون از این دنیای مادی چه احوالی است. اگر کسی بر این بلندی ایستاده باشد و سرش را پایین بیاورد، از چه خبر است.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در اینجا دیده نمیشود و از قبل هم گمان نمیبردم که از این گنبد بیرون، جایی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: دنیا به حال خود ادامه میدهد و هر لحظهای که میگذرد، از عمر ما کسر میشود. اگر دنیا بر پایهای ثابت نبود، شاید وجود ما هم اهمیت نداشت.
هوش مصنوعی: هر کس بر اساس دیدگاه و عقیده خود، سخنانی میگوید. به همین دلیل، ممکن است فکر کنی که او همانند قسطاس، شخصیت حکیمانه و عادلانهای دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر تو در کنار ما نیستی، پس وجود خداوند هم در زندگیات حس نمیشود و لازم است که همیشه وجود خداوند را در کنار خود داشته باشی، مانند اینکه خار در کنار خرماست و نمیتواند جدا باشد.
هوش مصنوعی: در طبیعت، نور و خیر و پاکی وجود دارد، اما چرا گاهی ظلمت، شر، پلیدی و زشتی هم دیده میشود؟
هوش مصنوعی: اگر در جهان سازندهای عادل وجود داشت، آنگاه به انسانها و موجودات دیگر به طور یکسان و برابر میبخشید و این حقیقت برای همه آشکار بود.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف زیباییهای طبیعی و متفاوتی پرداخته شده که شامل ریگ، بیابان، سنگ، دشت، غار، آب شور، زمینهای زراعی، میوهها، باغها و فضای سبز است. این عناصر به گونهای به هم پیوسته و زیبا توصیف شدهاند که همچون پارچهای زیبا و با ارزش به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: چرا من، بندهای ضعیف و خدمتگزار هستم، در حالی که تو، شاهی قوی و بزرگ و با اقتدار هستی؟
هوش مصنوعی: اگر جهان را به طور کامل زیر سلطه خداوند میخواستی، باید فقط مسلمانان در آن باشند و نه یهودیها و نه مسیحیها.
هوش مصنوعی: او میگوید همه چیز بر پایهٔ عدالت است و برای ما فقط بندگی او به عنوان خواستهاش کافی است. او آنچه را میخواهد، دارد و خواهد داشت؛ اما ما هیچ چیز از آنچه او خواستهایم، نداریم.
هوش مصنوعی: اگر از زبان انسانهای بیخود و نادان صحبتهای عاقلانهای بشنوی، به راستی برای گوش سپردن به آنها هیچ دلیلی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر میتوانستی دینی بسازی و منتشر کنی، هیچ انسانی در این دنیا نمیتوانست به عنوان پیامبر بایستد.
هوش مصنوعی: اگر تفاوتی میان انسانها نیست، پس چرا همه یکسان نیستند؟ هر فردی در ذات خود منحصر به فرد و بیهمتاست.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که هر کسی به نوعی همتای آن چیزی است که خلق کرده و در عین حال هر فردی از موجودات منحصر به فرد و یکتا است. از این رو، هیچ چیز نمیتواند به سادگی درک شود یا به دیگری وابسته باشد، زیرا هر کس وجود خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از جستجوی آن ناممکن به نظر برسد، نباید وجود داشته باشد و به همین خاطر نمیتوان گفت که «آیا تو چنین زیبایی هستی؟»
هوش مصنوعی: بنابراین، وضعیت کنونی روزگار نمیتوان به گونهای تغییر کند که قول آن شخصی که گفت: «خوشبختی در این است که به فلانی و به آن دیگری وابسته نیستی» را به حقیقت تبدیل کند.
هوش مصنوعی: کسی که میگوید «خواست ما نیست»، در واقع به این معناست که او به نادانی و بیخودگی خود اعتراف میکند، به گونهای که مانند سخن کسی مست یا دیوانه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: آیا میتوانی به یاد بیاوری که چگونه در چنین حالتی، در مکانهای مقدس و روحانی به این شدت غافل بودهای؟ چون اگر با دیدهی دل بنگری، متوجه خواهی شد که اکثر مردم حقیقت را نمیبینند و ناآگاهند.
هوش مصنوعی: آدمهای باهوش معمولاً ترجیح میدهند سکوت کنند، اما وقتی که شروع به صحبت میکنند، گویی ذهنشان پر از دانش و نکتههای ارزشمند است.
هوش مصنوعی: آیا برای طلب نعمتهای دنیا و آسایش زندگی به عبادت و راز و نیاز پرداختهای، یا در حقیقت به دنبال بهشت و خواستههای حقیقیتری هستی؟
هوش مصنوعی: بهشت جایی است که افراد کمخوار و پرهیزکار در آن حضور ندارند، زیرا اگر بهشت فقط با توجه به اندازه شکم و معده این افراد سنجیده شود، جای آنها در بهشت نخواهد بود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این موضوع به نوعی از دستورات و اراده خداوند اشاره دارد. گویی که بر اثر حکمت و عقل، تصمیمی اتخاذ شده است. اگر این تصمیم از عقل نشأت گرفته، باید توجه کرد که منبع آن نیز الهی است.
هوش مصنوعی: عقل در تشکیل و ترکیب شخصیت افراد نقش اصلی و مهمی دارد. اگر عقل وجود نداشت، نه میتوانستی درکی داشته باشی و نه خود را بشناسی.
هوش مصنوعی: تمامی آفرینش و دستورات او از آنِ اوست و او هر آنچه را که اراده کرده، انجام میدهد. آیا جایز است که بگویی از این پس اگر خواستی؟
هوش مصنوعی: اگر شنیدی، ای برادر، من به تو وعدهای دادهام که کاملاً خالص و با ارزش است، به گونهای که میتوانی بگویی بینظیر و گرانبهاست.
هوش مصنوعی: آن کسی که میگوید: «اگر تو حکیم و دانشمندی، پس چرا در درهٔ یمگان به تنهایی و در فقر نشستهای؟»
هوش مصنوعی: نمیداند که اگر من نیز به بدی حال او باشم، پشت سر من مثل او پیش بزرگان دو نفر است.
هوش مصنوعی: من به آنچه که پادشاه دارد و مالک آن است نیازی ندارم، بلکه آنچه را که من از هر علم و فن میدانم، برتر از آن است.
هوش مصنوعی: من در شرایط سخت و بیپناهی نمیماندم اگر وضعیت دین و مذهب اینقدر پر از تنش و هرج و مرج نبود.
هوش مصنوعی: آیا تو به سوار شدن بر روی معانی عمیق حکمتها مشغول هستی؟ در غیر این صورت، آیا سوار بر وجود من، همچنان دلدار و محبوب من هستی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دشت گویی گستریده حله دیباستی
کوه گویی توده بیجاده و میناستی
کشتزار از سبزه گویی آسمانستی درست
وآسمان ساده را گویی کنون صحراستی
ارغوان لعل گویی دو لب معشوق ماست
[...]
آن بت مجلس فروز امروز اگر با ماستی
مجلس ما خُرّمَستی کار ما زیباستی
خفته و مست است و پنداری که از ما فارغ است
عیش ما خوش نیست بی او کاشکی با ماستی
گرچه می خوردست و از مستی به خواب اندر شدست
[...]
خسروا بشنو فزونی از چون من کام کاستی
راستی بتوان شنود آخر هم از ناراستی
شرم دار آخر مجو زین بیشتر ازار خلق
از برای بیوفایی تاکسی کم کاستی
زشت باشد بهر دنیا موری آزردن ولیک
[...]
در فنای محض افشانند مردان آستی
دامن خود برفشاند از دروغ و راستی
مرد مطلق دست خود را کی بیالاید به جان
آخر ای جان قلندر از چه پهلو خاستی
سالکی جان مجرد بر قلندر عرضه داد
[...]
مظهر کل ظهورش گرنه نفس ماستی
صورتم بر زیب کرمنا کجا آراستی
گرنه از معشوق بودی عشق ورزی از نخست
در میانه نام عاشق ازکجا پیداستی
گرنه حسن بیحدش کردی تقاضای ظهور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.